افق روشن - شاملو
روزی ما دوباره کبــوترهایمان را پیــدا خواهیـم کرد
و مهربانـی دست زیبایـی را خواهنــد گرفت .
روزی که کمترین سرود ؛
بوسه است .
و هر انسان
برای هر انسانی
برادر است .
روزی که درهای خانههایشان را نمی بندند
قفل
افسانهایسـت
و
قلب
برای زندگی بس است .
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است .
تا تو به خاطـر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف ، زندگی است
تا من به خاطـر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم .
روزی که هر لب ترانـهایست
تا کمترین سرود بوسهای باشد .
روزی که تو بیایی و برای همیشه بیایی
و مهربانی بازیبایی یکسان شود .
روزی که ما برای کبوترهایمان دانـه بریزیم ..........
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی
که
دیگر نباشم .
برگرفته از مجموعهی هوای تازه
No comments:
Post a Comment
پهیڤێـک بپهیڤێنــه