May 16, 2013

انتخابات از کورش کبیر تا خامنەای اکبر / طنز تلخند..........عدنان هنرور


توصیە قبل از مصرف: این مطلب حماسەی ملی- سیاسی انتخابات را قلقلک می دهد و با چاشنی های تلخ و خندایش آمیختە است، برای کسانی که مبتلا به سرطان تعصب هستند مفید نیست، مواظب معدە و رودەبری باشید!

از دوران کورش کبیر تا خامنەای اکبر پی جویی از عرصەهای انتخاباتی می کردم که به معنی واقعی کلمه مردم محوری بودە باشد و به قول حضرت (رە): میزان رأی ملت باشد، اما دریغ از یک صندوق رأی که میزون باشە و همش نامیزون بودند.

حالا زیاد هم عقب نمی‌روم چونکه مبادا از اون ور تاریخ بیفتم پایین. همچون بسیاری دیگر از این باستانگرایان، به کورش کبیر دل خوش می‌کنم و شروع به واکاویی تاریخی می کنم.
 آن روزگاران که ایران غیر از چارچوب امروزیش یک فلات قارە بود و امپراطوریهای هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان و... بر این فلات فرمانفرمایی می کردند، از همان روزگاران تا به امروز سراغ ابرمرد و شیر زن و حکومتی مردمسالار و به دور از مردم فریبی را بگیریم که بر این مملکت حکومت کردە باشد؟ چه کسی را می توان مثال زد که با بودنشان این مردم آب خوش از گلویشان پایین رفتە باشد؟؟
از کورش و داریوش و کمبوجیە تا فرهاد و مهرداد و کیخسرو و کیقباد و هم‌چنین افشاریه و صفویه و قاجاریه و پهلویه و آخوندیه کدامشان توانستەاند که دردسر ساز نباشند. در صورتی که هر کدام از آن‌ها اگر زندە بودند باید در دادگاەهای جنایت‌های جنگی محاکمه می شدند.

برخی از ایرانیان چنان به تاریخ خود می بالند و آنچنان گرفتار توهمات اسلامزدایی هستند که اگر قادر بودند هر روز از کویر لوت مشتی خاک برمی‌داشند و با آبهای نیلگون خلیج فارس قاتیش می کردند و بر سر خودشان می مالیدند برای آن دوران‌های طلایی که فکر می کنند زرین بودەاند و اوضاعی که از کف دادند و همش می گویند: "چە بودیم و چه شدیم". تا بدان جا هم پیش رفتەاند که به هیچ عنوان نظام امروزی و ایران امروزی کرک و پر ریختە را قبول ندارند و تنها یک کلام ختم کلام می گویند: کورش بزرگ و لاغیر.

ایرانیان آن روزگاران تا ایرانیان این روزگار دست در دست تاریخ گذاشتند و ایران را گرفتار هالەی نور و محرم و صفر کردند. آریایهای سدەهای پیشین این چنین پا پیش گذاشتند و خاویارخوران در خلسەهای عارفانه فرو رفتند و سر به گریبان در زوزەهای شبانه فرو رفتند و سلاسل پادشاهیشان را دگرگون کردند از شاهنشاهی به آل و اهل بیت‌گرایی.. و با آل بویه شروع شد تا به امروز که به آل‌خامنەای رسیدە است. اکنون نمی‌خواهم اموات رو غافلگیر کنم و بحث رو بکشانم به شب غافلگیری تاریخ. شب شب غافلگیری اسطورەهای کاندیداهای انتخاباتی ریاست جمهوریست.

آبا و اجداد همین سرزمین پادشاهان مو ژولیدە با ریشهای آویزان تا به سینه از قدیم تا امروز، دست در دست همدیگر تمدن به اصطلاح ٢٥٠٠سالەی شاهنشاهی را با تمدن تازیان عوض کردند و خودشان را سید و سادات کردند و متبرک شدند و برای پربارترکردن تمدنشان نیز به اعراب کمک‌ها کردند یکبار از یزدگرد دادند به ابن‌خطاب. و برای تکمیل پروسەی تمدن‌کاری، مملکت را بار دیگر دادند دست خمینی که هم دین دهد هم دنیا. خمینیسم، حزب الله‌گرایی، صدور انقلاب و ترورپروری، حوزە علمیه و ریش‌کاری و پیشانی مهر‌خوردە و بسیجیزە کردن با دستاوردهایی به نام کوپن و ارز خیلی ارزان و تا حد رایگان و... رشد و نمو کرد.

چاپیدن و سانسور و فیلترینگ و خانه عفاف را به نام حکومت الهی نام‌گذاری کردند و سردمداری را دادند دست امام زمان و جمکران گرایی و پابوسی امامزادگان را سرلوحەی برنامەهایشان قرار دادند و سیاست شد عین دیانت. بعدها تبدیل شدند به دو گروە، اصول‌گرا و اصلاح طلب با دیکتاتوریتی به نام خامنەای و بازوبندی به نام سپاه و افتخاری به نام بمب هستەای و شعار یکسان سازی با خاک.
با این چنین رژیمی و با چنین توهماتی هر گونه اعتراض به نام فتنه و عوامل استکبار جهانی نام می گیرد و درصد زیادی از اعدام‌ها و سرکوب‌ها و کشتن قلم‌ها و ترورهای برون مرزی به نام این کشور ثبت می شود و ایرانیان نیز همچنان به خود می بالند. هولوکاست و اسرائیلیان و ملتهای دیگر کورد و آذری و بلوچی را انکار کردە و به نام قوم نام گذاریشان می کنند و ‌پدیدەی ساندیس خوری و زیرآب‌زنی و رشوەخواری و اختلاس همه گیر می شود اما هم‌چنان به خود می بالند. انتصابات را با ابزار تقلب، انتخابات قلمداد می‌کنند و سران تروریست‌های بین المللی را رئیس جمهور خود می‌کنند تا بلکه افتخارات فول آمپر شود.

تنها یک سوال همچنان در میان سلول‌های مخم وزوز می کنه و آن اینکه اصلاح طلبان که نتوانستند صورت خودشان را هم اصلاح کنند، اصولگرایان هم نتوانستند آمریکا را زیر پا له و لوردە کنند، با نظامی‌گری و ادبیات آش و لاشی رئیس جمهورها و سیاهی لشکرهایی که هر دورە برای ثبت نام کاندیداتوری و تصدی این پست شاخ و شونە می‌شکنند و از طرف دیگر مردم برای ممهور کردن شناسنامه با مهر انتخاباتی حضورشان را خیلی شور و پرشور می‌کنند، انتخابات و مردمسالاری و دمکراسی چه جایگاهی می تواند داشتە باشد؟
پس پایندە باد سرزمین گل و بلبل از کورش کبیر تا خامنەای اکبر.