Feb 22, 2012

بزرگ خائن ملت کورد "عرفان قانعی فرد" از دریچه‌ی شبکه‌ اندیشه‌



مترصدان خبرساز نابودی ملت کورد، همواره‌ منتظر فرصتهایی هستند تا بتوانند از آن به بهترین وجه ممکن استفاده‌ کنند تا بتوانند ملت ما را لگدمال کنند. در طول تاریخ پر از فراز و نشیب ملت کورد، همواره‌ کسانی برای دشمنان چنین فرصت هایی را ایجاد کرده‌اند و این اشخاص همان خائنین به ملت هستند که در اصطلاح مردم سرزمین کوردستان به نام "جاش" شناخته‌ شده‌اند. مسأله خیانت به صورت پهلوهای چند جانبه‌ای می تواند عرض اندام کند. در این میان جناب قانعی فرد به صورت چند وجهی و تنها با یک هدف و آن مبارزه‌ و نابودی ملت کورد به این مبارزه‌ برخاسته‌ است
دشمنان نیز همواره‌ با ایجاد فرصتهایی رسانه‌ای و مادی به این بزرگ خائن به ملت کورد، کمک وافری کرده‌اند.

این بار مجری محترم!! شبکه‌ی اندیشه‌ آن چنان صحنه‌ گردانی برای این بزرگ خائن قرن فراهم کرد و چنان بال و پری به فعالیت های این ابرمرد وطن فروش داد، که بینندگان در ابتدای برنامه را مبهوت و به طور سرسام آوری به سوی این نابغه خائنین توجه‌ داد، در واقع می توان گفت بهترین ارج و قربیست که می توان به یک خائن به ملت داد.
مجری برنامه این خائن بزرگ را با عناوین کارشناس ارزشمند، شخصیت آگاه، مطلع، کارشناس و نویسنده‌ توصیف کرد.
همان خائنی که دست در آستین برادر محسن رضاییسپاهی اعظم دارد و با برنامه‌های دیکته‌ شده‌ای که به ایشان داده‌ می شود و مطرح کردن آن ها در رسانه‌های خارجی از صدای آمریکا و بی‌بی‌سی تا این بار در لوس آنجلس و شبکه‌ی اندیشه، همواره‌ به خدمت به آن‌ها و خیانت به ما دامن می زند‌‌.

برنامه‌های دیکته‌ شده‌ی قانعی فرد به سان کودکی که شعری را حفظ می کند و معنی کلمات و الفاظش را نمی داند در این شبکه‌ی اندیشه‌ خود را بروز داد، تا جایی که مجری از قانعی فرد می خواهد که قدری با تمأنینه صحبت کند. اما عروسک کوکی رسانه‌ها، از آن به عنوان ترک عادت نام می برد! ترک عادتی که به وی القاء کرده‌اند را موجب مرض یا بهتر بود می گفت موجب عود مرض می شود!!

طوطی سخنگوی مجامع و مخرب به حال ملت کورد و ایجاد فتنه و آشوب، لابد امروز از سوی بقایای فسیل شده‌ شاه فقیدشان این گونه بلبل زبانی می کند یا این که ایشان را نوادگان شاه فقیدشان این چنین بورس کرده‌اند تا درس و داده‌های دیکته‌ شده‌ به وی را بتواند در شبکه‌های ماهواره‌ای زود تند سریع بیان کند و برای آقایان فرادستش و فرادستان چاکر خواه، بازگو کند.

پریشان گویی های جناب قانعی فرد چنان روال افسار گسیختگی به خود می گیرد که تمامی رهبران کورد، شخصیت های چون ملا مصطفی بارزانی، قاضی محمد، جلال طالبانی، قاسملو و اوجالان را بی ارزش تلقی می کند و از نبود وجهه‌ی سیاسی احزاب کنونی کورد در میان جوانان یاد می کند. از برخی از آن ها به نام فرقه‌ یاد می کند از گروهی دیگر به نام مغازه‌ی سیاسی و غریبه‌ و گمنام بودن، یاد می کند. وضعیت شبیه به لیبی و ایجاد انقلاب و دگرگونی را نمی پسندد و در عوض به آینده‌ی سیاسی ایران و افق آن در پناه ولایت فقیه و دکتر احمدی نژاد امیدوار است.

و این گونه تاریخ ملت کورد توسط فردی روانی و چاکر منش و استفاده‌ای ابزاری سایت ها و شبکه‌های ضد کوردی و پان ایرانیست های فاشیست به انحراف کشیده‌ می شود و لقب دکتر قانعی فرد و لقب شوالیه‌ی روانی بر سینه‌اش خودنمایی می کند. ما هم می گوییم: مدال دو دستگی و خیانت مبارکت باشد.
اما جناب قانعی فرد این مهم را هم بدانید که: انحراف تاریخ، تغییر تاریخ نیست.

لینک ویدئویی مصاحبه با قانعی فرد در شبکه‌ی اندیشه

.........
این مطلب پیشتر در سایت بیانی منتشر شده‌ است.

Feb 21, 2012

حضور احمدی نژاد و ارمغان تریبون سازمان ملل برای ایران


هفتمین سخنرانی احمدی نژاد در صحن سازمان ملل در حالی برگزار شد که ایران با معضلات بی سابقەای دست به گریبان است و هر آن منتظر توفان دیکتاتوررانی و به اصطلاح بهار عرب می رود که در ایران نیز وزیدن بگیرد. وجود تضاد درون حکومتی که بر ایران سایه گسترانیدە است، باعث شدە است که دربار دیکتاتوریت ایران گام های سراشیبی فنا را بپیماید و دستگاه حاکمه را با چالشی عظیم مواجهە نماید. از سوی دیگر و از زمان آخرین اجلاس سازمان ملل در سال گذشته، جمهوری اسلامی به کشوری با برنامه کمرنگ هسته ای بدل شده است. علی رغم چهار دوره از تحریم های سازمان ملل علیه این کشور، تهران همچنان به تکمیل نیروگاه هسته ای خود پرداخته و آن را ظاهرا در 3 سپتامبر سال جاری وارد مدار کرده است. نتیجەی بی توجهی مقامات ایرانی به قطعنامەهای سازمان ملل در مورد سلاح های هستەای باعث شدە است که ایران امسال بیش از پیش به قالب انزوا بنشیند و علاج ها اورژانسی دکتر احمدی نژاد نیز نتوانسته است اقتصاد بیمار ایران را، شفا بخشد. اصولا مقامات ایرانی برای دور زدن تمامی اتهاماتی که بر ایران وارد می شود، هموارە از این گونه تریبون ها صرفا به عنوان سکویی برای ارشاد و هدایت سایر ملل، بهرە می گیرد و در واقع از آن سوء استفادە می کنند. هم چنان که جناب احمدی نژاد هموارە از این گونه فرصت ها برای نوید دادن به ظهور امام زمان بهرە می گیرد و اینکه امام زمان با همکاری عیسی مسیح و سایر بندگان صالح جهان، زمین را از لوث ظلم و ستم پاک خواهند کرد. همان ظلم و ستمی که کشور ایران در موقعیت کنونی به عنوان نماد کامل برای جامعەی بین المللی نمودی آشکار است.
در ابتدای هفتمین نطق احمدی نژاد ایشان کاملا در مقام یک روحانی که در صحن نماز جمعه خطبه ایراد می کند، به ایراد بیانات پرداختند و از وقت ٢٨ دقیقەایش تنها برای مقابله با آمریکا و آسیب شناسی جنگ و کشتار و ایراد گرفتن از گذشتە و تاریخ ممالک غربی پرداخت. تحلیل های سیاسی و حقوقی و تاریخی احمدی نژاد به گونەای صرفا جهت فرافکنی بود بلکه بتواند اوضاع نابسامان ایران را به حاشیە بیفکند و در واقع نقش یک مورخی دینی را اجرا کرد و به عنوان معلم اخلاق تریبون سازمان ملل را به سوی ننه من غریبم کشانید .
احمدی نژاد هم چون سایر سخنرانی هایش و حتی با دادن باجی به نام آزاد کردن کوهنوردان آمریکایی محکوم به زندان نیز، نتوانست نمایندگان کشورها را در سر جای خود آرام نگه دارد و آن ها را مجبور به ترک جلسە ننماید. و با مشکوک خواندن حادثەی یازدە سپتامبر ٢٠٠١، عملا نوک پیکان اتهام را به سوی کشورهای غربی و در رأس آن امریکا گرفت و بار دیگر به قضیەی هولوکاست پرداخت و به سان غروری تزریق شدە و یدک کش شدە و موروثی انقلاب ایران، از کشور اسرائیل به نام رژیم صهیونیستی یاد کرد.
احمدی نژاد در ادامەی گفتارش سوالاتی مطرح کرد که اگر این سوالات را از خود ایشان بپرسند پاسخی در خور توجه، به غیر از تبلیغات گردی نمی تواند داشتە باشد.
احمدی‌نژاد در ادامەی سخنانش که بخش بزرگی از آن به موعظه‌های مذهبی شباهت داشت، اعلام کرد که: ملت بزرگ و تمدن ساز ايران آماده است در مسير ريشه کن کردن ظلم و تبعيض و تحولات آزاديخواهانه و آينده درخشان، دست ديگر ملت‌ها را بفشارد و توان خود را به مشارکت بگذارد.
بر طبق گزارش های نهادهای حقوق بشری، در طول دوران حاکمیت جمهوری اسلامی، این کشور عملا به زندانی برای روزنامەنگاران و فعالان سیاسی و مدنی تبدیل شدە است. در ایران هنوز هم که هنوزە سانسور بر نشریات سایه افکندە و فیلترینگ سایت های اینترنتی هر روز بیش از روز قبل بر سایت ها حکمرانی می کند، با انداختن پارازیت بر آنتن های ماهوارەای و یا جمع آوری دیش های ماهوارەای عملا به مبارزە با آزادی بیان و اطلاع رسانی می پردازد، ایجاد کارتل های حکومتی مواد مخدر و باندهای رانت خواری و اختلاس، اقتصاد کشور را فلج کردە است. و سوال اینجاست آیا این ملت، با چنین اوضاع کنونی و چنین اوضاع نابسامان، آیا می تواند ادعای تمدن سازی سر دهد آن هم از سوی رئیس جمهوری که با تقلب این پست را چپاول کردە است؟
در ایران به موازات سال های عمر این رژیم حاکم بر ایران، هموارە تبعیض و تفکیک در رأس امور برنامەها بودە است. از تبعیض های دینی و عقیدتی گرفتە تا تبعیضات جنسیتی و تفکیک دانشجویان دختر و پسر!! آیا چنین ملتی می تواند با چنین نمایندەای ادعای بزرگی نماید و دست سایر ملت ها را هم بفشارد؟ جمهوری اسلامی هموارە با طرح صدور انقلاب کوشیدە است به خاک سایر کشورها تجاوز کند و توپ باران شمال عراق، آخرین نمونەی آشکار از نقض تمامیت ارضی این کشور است. با ارسال اسلحه به سوریه و لبنان و کشف محمولەهای ارسالی اسلحە و مهمات در کشورهای آنگولا، نیجریە و ترکیه و تهدید های پیاپی کشور اسرائیل، جایگاهی متزلزل را برای خود یافتە است و در داخل ایران نیز با سرکوب فعالان مدنی و سیاسی و اعدام های پیاپی، حتی نتوانستە با خود ملل ساکن در ایران به شیوەای مسالمت جویانه برخورد نماید و هموارە کوشیدە است که آن ها را قلع و قمع نماید و در یک کلام می توان گفت که با ریاکاری و فرافکنی و انداختن مشکلات به دوش سایر کشورها و در رأس آن‌ها آمریکا، می خواهد با خیال خام خودش از سنگینی مسولیت از دوش خود شانه خالی کند.
احمدی نژاد در پايان سخنانش، به عشق، آزادی، عدالت، آگاهی و آينده روشن و درخشان بشری سلام کرد. گویا احمدی نژاد تنها زمانی که به کشوری دیگر پای می گذارد به یاد این آیتم های انسان پسند می افتد. اما زمانی که در ایران باشد از حقوق بشر، آزادی بيان و قلم، حقوق زنان و اقليت‌ها و عشق، آزادی، عدالت، آگاهی و آينده روشن خبری نیست.
و این گونه سخنرانی هفتم احمدی نژاد در مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران، باز مثل همیشە با طفره گویی و با توضيحاتی تبليغاتی و غيرواقعی، قطعا ختم به انزوای بیشتر برای ملت ایران خواهد شد.
.............
پی نوشت: این مطلب پیشتر در این سایت ها منتشر شده‌ است: بیانی، گویا نیوز

نقدی بر گفتار خانم "پری زارع" با عنوان: "جای زنان سوسیالیست خالی است!"

اولین قدم در پرنسیپ و روال کاری روزنامه‌گری، انتقال واقعیت‌ها و حفظ امانتداری و داشتن اطلاعات کافی در مورد آن موضوعیست که می خواهیم روی آن قلمفرسایی کنیم. طبیعیست که هر گونه پیش داوری و انحراف گویی به همان نسبت می تواند مقاله یا تحقیقات را کم ارزش نماید. خانم پری زارع به عنوان تریبون و زبان حال سوسیالیست‌ها، متأسفانه هیچ گونه از اخلاق روزنامه‌نگاری را مد نظر قرار نداده‌ و با شایعه‌سازی و دامن زدن به شایعات خویش در سایت‌های اینترنتی، فعالیت گروهی از فعالان حقوق برابری خواه‌ را به زیر سوال برده‌ و به نوعی از راه تحقیر کردن فعالیت ها و کوچک نمایی حاضرین در جلسات، به نوعی خواسته‌ است تا جریان فکری خویش را به عنوان والاترین جریان فکری، دیکته‌ و تزریق نماید.
اگر خانم زارع ابتدای همان آگهی (به قول خودشان) را با دقت مطالعه‌ می کردند، طبیعی بود که از چنین پیش داوری‌هایی بر حذر می ماند. در ابتدای همان خبر که از وبلاگ خود خانم اسدی بدین گونه نقل شده‌ است؛ چنین آمده‌است: "به منظور بیشتر آشنا کردن زنان و مردان در جامعه‌ و با هدف آشنایی نسل آینده‌ با حقوق و آزادی‌های انسانی و بلأخص با تأکید بر وضعیت زنان در جامعه‌، کمیته‌ی زنان موسسه‌ی اندیشه‌ی احمد خانی به سرپرستی خانم کژان اسدی در شهر ارومیه شروع به کار و فعالیت کرده‌ است".
به کلمه‌ی "آشنا کردن" عنایت بفرمایید که هدف آشناییست نه دیکته‌ کردن و تزریق محض هر گونه جریان فکری. در روال کاری کمیته‌ به هیچ گونه هیچ مکتبی ارزش گذاری نمی شد، بلکه با آشنایی و دادن اطلاعات، انتخاب و ارزشگذاری به عهده‌ی دانشجو بود. حدأقل اگر اندکی تحقیق در مورد موضوعات مورد بحث در جلسات را داشتید، قطعا نوشته‌ی شما این گونه رنگ و لعاب یک سو نگری به خود نمی گرفت.
نمی توانم انکار کنم که هم رأی با بیشتر گفته‌های خانم زارع در مورد جنبش زنان نیستم. اما گویا خانم زارع با پیش زمینه‌ی فکری که دارد و با تکیه‌ بر فعالیتهای سایر ارگان‌ها، تعمیم کل به جزء نموده‌اند و در یک نتیجه‌ گیری کلی اینگونه بیان کرده‌اند: "اما کم نیستند تحرکاتی که به نام زن و با نام دفاع از حقوق زن در واقع در تطهیر مبانی و عوامل زن ستیزی و مردسالاری و تبعیض جنسی در جامعه نقش ایفا میکنند. از زنان مجلس نشین تا لیبرال ها و زنان روشنفکر بورژوا و تشکل ها و نهادهای گوناگون گرفته تا نمونه های آن در کردستان و اخیرا "کمیته ی زنان موسسه ی اندیشه ی احمد خانی" در ارومیه".
اما خانم زارع! بهتر بود بیشتر اطلاعات جمع می کردید و سپس رأی نهایی صادر می کردید. کار ما (کمیته‌ زنان) دفاع نیست، بلکه آشنایی با همان ستم و اجحافیست که در حق زنان به طور کلی انجام می گیرد و تحت لوای دین به آن رنگ و لعاب می زنند. دفاع در صورتی می تواند مثمر ثمر باشد که، حمله‌ای صورت گرفته‌ باشد، اما جامعه‌ روال رو به استهلاک و استثمار را می پیماید، که در این صورت دادن اطلاعات و آگهی بخشی کار ساز خواهد بود.
پیش داوری ها و احساسگویی‌های خانم زارع تا بدان جا پیش رفته‌ که از خانم اسدی به عنوان سرپرست موسسه‌ و کمیته نام برده، در صورتی که خانم اسدی به عنوان فعال زنان، تنها مسوول کمیته‌ی زنان بوده‌ نه سرپرست موسسه‌.. هم چنین تا نام کارشناس دین و فلان ملا دعوت شده‌، را می بیند؛ بی هیچ گونه تفکری به یاد ارتجاع می افتد و شروع به بد و بیراه گویی به کارشناس دینی و از ملای دعوت شده‌ با لفظ آخوند نام می برد. حال معلوم نیست که ایشان در کدام یک از جلسات حضور داشته‌ که در اوج وقاحت و با استفاده‌ از پیش زمینه‌های فکری خویش بیان می کند: "........ملاهای کردستان و کارشناسان مسایل دینی را به خدمت گرفته است تا به زنان و دختران جوان تفهیم کنند که اگر حقوق و آزادی می خواهید بروید متون دینی بخوانید!"
خانم زارع رشته‌ کلام منفی بافی های خویش را با تهمت و افتراء ادامه‌ می دهد و مستقیما به شخص بنده‌ (عدنان هنرور) و آقای واژی توهین می کند و سخنان ما را "رهنمودهای خرافی و ارتجاعی" قلمداد می کند.‌ نمی دانم شما خانم زارع هیچ دین پژوه‌ی ندیده‌اید که صرفا به موضوعات دینی با رویکرد انتقادی بپردازد، یا این که چنان کینه‌ای از دین دارید که راحت می توانید توهین کنید، راحت می توانید خط‌مشی تعیین کنید، راحت می توانید دمکراسی را زیر سوال ببرید و باز حکایت همان سال های پیش را در اذهان متبادر می نمایید که برای بی ارزش جلوه‌ دادن دین، قرآن را لگد مالی می نمودند.
خانم زارع اگر به جای سمپاتی ایده‌های بیمارتان، با ایده‌ای منطقی و به دور از جبهه‌‌گیری و شما نیز راهکارهای راهبردی برای پیشبرد این کمیته‌ ارائه می کردید، قطعا به عنوان تجربه‌ای برای نسل جوان می توانستید نقش آفرین باشید. جناب میسیس زارع! به جای توهین و افتراء بستن برای کمیته، و توهین های مستقیم به کارشناسان و به صورت غیر مستقیم به دانشجویان حاضر در جلسات، اگر چراغی روشن به دست جوانان جویای برابری خواهی می دادی؛ بهتر نبود؟؟ خانم زارع! تعصبات خشک ایدئولوژیکی آن چنان بر افکارت سایه‌ افکنده‌ که راحت می توانی برای دیگران تعیین تکلیف کنی. هم چنان که بیان کرده‌اید: "برابری زن و مرد عرصه کار و فعالیت هیچ جنبش ناسیونالیستی و مذهبی نیست." نمی دانم چه فرقی مابین شما و همان مسلمانی که چاره‌ای جزء تسلیم شدن در برابر اعتقاداتش ندارد. هر کدام از شماها به نحوی گرفتار کینه‌جویی و تعصبات خشک و ایده‌های (به قول شما) ارتجاعی هستید. مسلمان دین و مسلک خود را کاملترین و بی نقص ترین آیین می داند، و شما نیز به همان ترتیب راه چاره‌ را فقط در سوسیالیسم می بینید. آن یکی مسلمان است و در دایره‌ی بسته‌ی ایده‌هایش گیر کرده‌ و شما نیز به شیوه‌ و در همان دایره‌ی بسته‌، اما با رنگ و لعابی دیگر افتاده‌اید و هر دو توسعه‌ دهنده‌ی ایدئولوژی دگم هستید، منهای دمکراسی  .
................
پانوشت: متن خانم زارع در سایت دیدگاه‌ها
.............
این مطلب پیشتر در سایت بیانی منتشر شده‌ است.
 

راپۆرتێک له سه‌ر بار و دۆخی زانیار و لوقمان مورادی..

هه‌ر وه‌ک هه‌مووان ئاگادارن؛ رژیمی کۆماری ئیسلامی ئێران به‌رده‌وام که‌سانێک ده‌کاته قوربانی بۆ موناسبه‌ت گه‌لێکی وه‌ک هه‌ڵبژاردن و قه‌یرانه ناوخۆییه‌کان، و به‌رده‌وام بۆ کپ کردنی ده‌نگی هه‌ڵبڕیوی خه‌ڵکی له‌ شێوازی جۆر به جۆر که‌ڵک وه‌ر ده‌گرێت. یه‌ک له‌و شێوازانه ‌ له سێداره‌دانی بڕه‌یی و فه‌له‌ییه‌ خه‌ڵکیه‌. ئه‌مجاره‌ و له سه‌ر و به‌ندی هه‌ڵبژاردنه‌کانی پارله‌مانی ئێران و ئه‌گه‌ری هاتنه ئارای ئاڵۆزی و پشێوی ناوخۆیی، ئه‌وا کۆماری ئیسلامی ده‌یهه‌وێ دوو لاوی کورد بکاته قوربانی پیلانه‌کانی و ئه‌ویش دوو لاون به ناوه‌کانی زانیار و لوقمان مورادی 
.
لوقمان و زانیار کێن؟
لوقمان و زانیار دوو شارۆمه‌ندی خه‌ڵکی مه‌ریوانن. لوقمان به هۆی چالاکی سیاسی پێشووتری و زانیار به هۆی بنه‌ماڵه‌ی که سیاسی بوون،‌ گیراون و تۆمه‌تی تیرۆرکردنیان خراوه‌ته‌ ئه‌ستۆ. لوقمان و زانیار پێوه‌ندی خزمایه‌تیان نیه و ته‌نیا وێکچونی فامیله‌که‌یان وای کردوه‌ که ئه‌و ئه‌گه‌ره‌ له مێشک دا دروست بێت که وا ئه‌مانه به هۆی رق و کینه‌ی بنه‌ماڵه‌ییه‌وه‌ پیلانیان بۆ کوشتنی کوڕی ئیمام جومعه‌ داڕشتبێ.
لوقمان مورادی کوڕی عوسمان دوای هاتن بۆ باشووری کوردستان به هۆی نه‌خۆشی باوکییه‌وه‌ ناچار بووه‌ که وا بگه‌ڕێته‌وه‌ و متمانه‌ی ئه‌وه‌شی پێدراوه‌ که‌ له لایه‌ن هێزه‌کانی ئیتلاعاته‌وه‌ هیچ جۆره‌ لێپێچینه‌وه‌ی لێ ناکرێ و ته‌نیا به لێپرسینه‌وه‌یه‌کی هاکه‌زایی کێشه‌که‌ی جێ به جێ ده‌کرێ. به‌ڵام لوقمان رێکه‌وتی 20ی رێبه‌ندانی 87ی هه‌تاوی بۆ یه‌که‌م جار ده‌س به‌ سه‌ر کراوه‌ و دوای دانانی بارمته‌ ئازاد کراوه‌. که‌چی پاش سێ مانگ و نیو له ئازاد بوونی، له‌ رێکه‌وتی 20ی خاکه‌لێوه‌ی 88ی هه‌تاوی دیسانه‌وه‌ له‌ لایه‌ن هێزه‌کانی ئیتلاعاته‌وه‌ ده‌س به‌ سه‌ر کراوه‌. پاش 24 کاتژمێر تۆمه‌تی "تیرۆر" ده‌ده‌نه پاڵی، گوایه کوڕی ئیمام جومعه‌ی مه‌ریوان ئه‌و کوشتویه‌تی! ئه‌ویش ته‌نیا به په‌نجه مۆر کردنی کاغه‌زێکی سپی که دواتر تۆمه‌تی کوشتنی کوڕی ئیمام جومعه‌ی مه‌ریوانی له سه‌ر نووسرا، ئه‌م تاوانه‌یان خسته‌ ئه‌ستۆی. بۆ مسۆگه‌ر کردنی حوکمه‌که‌، ده‌ستیان داوه‌ته‌ ئه‌شکه‌نجه‌ و ئازار و ئه‌زیه‌تی زانیار و لوقمان و ته‌نانه‌ت له کاناڵی پرێس تی‌ڤی ناچاریان کردون ئه‌و کرده‌وه‌یه‌ دان پێدابنێن‌.
له درێژه‌ی ئه‌شکه‌نجه‌کانی لوقمان که له ره‌نج نامه‌یه‌ک دا نووسیویه‌تی؛ بردوویانه‌ته‌، ماڵی ئیمام جومعه‌ و له‌وێ به هه‌ڵگرتنی فیلم، پێیان وتوه‌ که ده‌بێ بڵێیت که کوڕه‌که‌یان من کوشتوومه و ئه‌م کاره‌شم بۆ ئینگلیس و کۆمه‌ڵه‌ کردوه‌.
زانیار مورادی کوڕی ئیقبال که هیچ کات هه‌وڵی به ئه‌ندام بوونی هیچ لایه‌نێکی سیاسی نه‌داوه‌ و ته‌نیا به مه‌به‌ستی سه‌ردانی باوکی، هاتوه‌ته‌ لای بنه‌ماڵه‌که‌ی. زانیار رێکه‌وتی 11ی گه‌لاوێژی 88ی هه‌تاوی له لایه‌ن هێزه‌کانی ئیتلاعاتی مه‌ریوانه‌وه‌ ده‌س به‌ سه‌ر کراوه‌. دوای راگوێزانی زانیار بۆ ئیتلاعاتی شاری سنه و لێدان و ئه‌شکه‌نجه‌یه‌کی زۆر، ترسێنراوه‌ به‌وه‌ی که ده‌س درێژی سێکسی ده‌که‌نه سه‌ری، به‌ڵام له پێشدا شووشه‌ی نووشابه‌یه‌کیان بۆ هێناوه‌ و پێیان وتوه‌ که‌ ئه‌گه‌ر دان به‌و شتانه‌ دا نه‌نێت که ئێمه پێت ده‌ڵێن، ده‌بێ له سه‌ر ئه‌م قاپه‌ دانیشیت. ئه‌مه‌ له کاتێک دایه‌، که زانیار فتقی هه‌یه‌ و به‌رده‌وام خوێنڕێژی کردوه‌.

پاش مانه‌وه‌ بۆ ماوه‌ی شه‌ش مانگ له زیندانی ناوه‌ندی شاری سنه، دیسانه‌وه‌ رایانگوێزاوه‌ته‌وه‌ بۆ زیندانی ئیتلاعات و له‌وێ داوایان لێکردوه که ده‌بێ بڵێت که ئه‌م تیرۆره‌مان له به‌ر ئینگلیس و کۆمه‌ڵه کردوه‌ و که‌سێک به ناوی جه‌لیل فه‌تاحی پێی کردوین و ئه‌و ئێستا له ئینگلیسه‌ و ئێمه‌ش به‌س ده‌مانهه‌وێ گێچه‌ڵ بۆ ئینگلیس ساز بکه‌ین. ئه‌ڵبه‌ت له‌ گه‌ل ئه‌مانه‌ش دا به‌رده‌وام به‌ڵێنی ئازاد کردنیان دراوه‌. به‌ڵام دیسانه‌وه‌ راگوێزراوه‌نه‌ته‌وه‌ بۆ به‌ندی 209ی گرتووخانه‌ی ئه‌وین. له‌وێ هیچ خه‌به‌رێکیان له بنه‌ماڵه و که‌س و کاریان نابێ و به دڕندانه‌ترین شێوه‌، هه‌م خۆی و هه‌م لوقمان ده‌خه‌نه‌ ژێر شێوه‌ جۆر به جۆره‌کانی ئه‌شکه‌نجه‌ و ئازار. پاشان؛ رۆژی یه‌کی به‌فرانباری 89ی هه‌تاوی له شوعبه‌ی 15ی دادگای ئینقلابی شاری تاران به سه‌رۆکایه‌تی قازی سه‌ڵواتی هه‌ر دووکیان دادگایی کراون‌ و حوکمی ئێعدامیان به سه‌ردا سه‌پێنراوه‌.

زانیار مورادی که باوکی له عیراق دا په‌نای گرتوه‌ و ئه‌م جاره‌ به مه‌به‌ستی زه‌ربه‌ لێدان و رووخانی باری ژیانی ئیقباڵ مورادی باوکی زانیار، ئه‌م حوکمه‌یان به سه‌ر کوڕه‌که‌یدا سه‌پاندوه‌. ته‌نانه‌ت به لوقمانیان وتوه‌ که ده‌بێ ته‌له‌فۆن بۆ ئیقباڵ که باوکی زانیار و هه‌ڵسووڕاوێکی سیاسییه بکات که گوایه له سه‌ر سنوور دا بریندار بووه‌ و ئه‌ویش بێت له دووی، دواتر ئه‌وانیش بتوانن به‌م پیلانه ئیقباڵیش بکوژن.
لوقمان مورادی و زانیار مورادی له نامه‌که‌یه‌ک دا، ته‌واوی ئه‌و شتانه‌ی که فیلمیان لێ هه‌ڵگیراوه‌ به درۆ ده‌خه‌نه‌وه‌ و هیچ کام له تۆمه‌ته‌کانیان به راست نازانن و ئه‌و قسانه‌ش له ژێر ئازار و ئه‌شکه‌نجه‌ی هێزه‌کانی ئیتلاعات بوه‌ که‌ دانیان پێدا ناوه‌. و ئێستا چاوه‌ڕوانی جێ به جێ بوونی حوکمی ئیعدامه‌که‌یان ده‌که‌ن.
کۆی ته‌واوی ئه‌و دان پێدانان و وه‌عده‌ و به‌ڵێنانه‌ی که پێیان دراوه‌، باس له‌وه‌ ده‌کات، که‌وا کۆماری ئیسلامی به سیناریویه‌کی له پێش ئاماده‌ کراو ده‌یهه‌وێ، مۆره‌ی سه‌ره‌کی سوپای پاسداران به ناوی هیوا تاب که هه‌ڵسووڕاوێک و مۆره‌یه‌کی سه‌ره‌کی بوه‌ بۆ تیرۆر و تۆقاندن له ناوچه‌ی مه‌ریوان دا، و به پێی ئه‌و دیکۆمێنتانه‌ی بڵاو کراونه‌ته‌وه ‌یه‌کێک له‌و که‌سانه‌ی که کووشتوویانه کوڕه‌که‌ی ئیمام جومعه‌ بووه‌. ته‌نیا له به‌ر ئه‌وه‌ی بتوانن هیوا تاب له‌م گێچه‌ڵه رزگار بکه‌ن و پاکی و سه‌داقه‌تی هێزه‌کانی خۆیان بسلمێنن، ئه‌م حوکمه‌یان به سه‌ر ئه‌م دوو لاوه‌ کورده‌ دا، سه‌پاندوه‌.

..................

کۆمه‌ڵه‌ی مافی مرۆڤی کورد به وه‌رگرتنی زانیاری له سه‌ر زانیار و لوقمان و به چاوپێکه‌وتن له گه‌ل بنه‌ماڵه‌ی زانیار، گه‌یشتوه‌ته‌ ئه‌و ئه‌نجامه‌ی که وا:
1-
زانیار پێشمه‌رگه‌ نه‌بووه‌ و ته‌نیا بۆ سه‌ردانی باوک و دایکی که له باشووری کوردستان دا ده‌ژین هاتوه‌ته‌ لایان.
2-
زانیار و لوقمان به سه‌دان جار رووبه‌ڕووی ئازار و ئه‌شکه‌نجه‌ی رۆحی و ره‌وانی و جسمی بوونه‌ته‌وه‌، تا راده‌یه‌ک که خۆیان بێزار بوون له شکه‌نجه‌دانیان، هه‌ر بۆیه‌ وێڕای دوو به‌ند کراوه‌ی دیکه‌ به ناوه‌کانی (عه‌تا به‌خشی و ره‌زا شه‌ریفی بۆکانی) ناردوویانه‌ته‌ به‌ندی ئه‌لقاعیده‌ییه‌کان و جه‌ماعه‌تی ده‌س به‌ سه‌ر کراو به ناو ئه‌لقاعیده‌یه‌‌کان،‌ به ده‌یان که‌سیان ژراون به سه‌ریاندا و لێیان داون.
3-
حوکمی له سێداره‌ دانی زانیار ته‌نیا به مه‌به‌ستی رووخاندنی باری که‌سایه‌تی و وره‌ی بنه‌ماڵه‌ی زانیار بوه‌، چوونکا ده‌ستیان به ئیقباڵ مورادی، چالاکی سیاسی نیشته‌جێ له باشوور نه‌گه‌یشتوه‌.
4-
خه‌ڵکی مه‌ریوان و ته‌نانه‌ت خودی ئیمام جومعه‌ی مه‌ریوان که کوڕه‌که‌ی کوژراوه‌، له‌وه‌ دڵنیا نین که زانیار و لوقمان بکوژی کوڕی ئیمام جومعه‌ن.
5-
جێ به جێ کردنی ئه‌م حوکمه ته‌نیا به‌ مه‌به‌ستی کپ کردنی ده‌نگی خه‌ڵکی و بۆ پێش بردنی به‌رژه‌وه‌ندی سیاسی دێته‌ جێ به جێ کردن.

ئێمه‌ وه‌ك كۆمه‌ڵه‌ی مافی مرۆڤی كورد - ئوروپا نیگه‌رانی خۆمان له‌ مه‌ڕ ره‌وشی ئه‌م دوو به‌ندكراوه‌ كورده‌ راده‌گه‌یه‌نین و هه‌روه‌ها پێمان وایه‌ ته‌نیا تاوانی ئه‌م دوو كه‌سه‌ بیرجیاوازیه‌ ، و هه‌ربۆیه‌ش داوا كارین كه‌ به‌ زووترین كات ئه‌م دوو به‌ندكراوه‌ سیاسیه‌ حوكمه‌كه‌یان هه‌ڵبوه‌شێته‌وه .‌كۆمه‌ڵه‌ی مافی مرۆڤی كورد داوا له‌ سه‌رجه‌م چالاكانی مافی مرۆڤ و كۆمه‌ڵگه‌ی كوردستان ده‌كات كه‌ به‌ هانای ئه‌م دوو به‌ندكراوه‌ كورده‌وه‌ بێن به‌ڵکوو له‌ ژێر په‌تی سێداره‌ رزگار بکرێن
کۆمه‌ڵه‌ی مافی مرۆڤی کورد - ئۆرووپا


واژوویه‌كی ئێوه‌ ده‌توانی كاریگه‌رێكی ئه‌رێنی یه‌ك جار زۆری له‌ سه‌ر ژیانی ئه‌م دوو به‌ندكراوه‌ هه‌بێ تكایه‌ له‌ رێگه‌ی ئه‌م لینكه‌وه‌ واژووی خۆتان تۆمار بكه‌ن
http://www.gopetition.com/petition/41784/sign.html

.........
ئه‌م بابه‌ته‌ پێشتر له‌م سایتانه‌دا بڵاوکراوه‌ته‌وه‌ : به‌یانی، کومه‌ڵه‌ی مافی مرۆڤی کورد، کوردانه

لووت به‌رزی و شێوازی شرۆڤه‌ کردنی سه‌رکرده‌ی حیزبه‌کانمان.


ئه‌وه‌ی راستی بێت کوردی بێ شووناس و بێ وڵات و بێ ده‌ره‌تان، نه سیستمی پرۆفیشناڵی هه‌یه‌ و نه مرۆڤی ئاکادمێک که بتوانێ بواره‌ جۆر به جۆره‌کانی ژیان هه‌ڵسه‌نگێنێت. زۆر به ده‌گمه‌ن که‌سانی پسپۆڕ و لێزان هه‌ڵده‌که‌ون که بتوانێ بیر و بۆچوونی زانستیانه ده‌ر ببڕێت. بۆ نموونه ئه‌گه‌ر باسی فیلم و هونه‌ر و شانۆ بکرێت، یان باسی ته‌وه‌رێکی سیاسی، ئابووری بکرێت، ئیتر هه‌ر که‌سێک و له ئاستی خۆیه‌وه‌ کارناس و خاوه‌ن رایه‌.

زۆریش سرووشتیه‌ که ئه‌م شاڵاوی دوور له زانیاریی و قسه‌ کردن له مه‌عده‌وه‌، خۆی بخزێنێته‌ ناو حیزبه‌کانیشمان و سه‌رکرده‌ شۆڕشگێر و ئازاکانمان، که ئێستا خه‌ریکی خه‌باتی مه‌ده‌نین!! وه‌ها شرۆڤه‌ و لێکدانه‌وه‌ بۆ هه‌ل و مه‌رجه‌کان و ئابڵۆقه‌کان و رووداوه‌کان ده‌که‌ن، که ده‌یانی وه‌ک فۆکۆیاما ده‌خه‌نه بن ده‌ستیانه‌وه‌..

جا میدیای حیزبی خۆش بێ، دوا به دوای دوو له‌ت و سێ له‌ت بوونی هه‌ر حیزبێک، ده‌س به جێ ته‌له‌فزیونێک به حیزبه‌که‌یان دا ده‌چه‌سپێنن، بێ ئه‌وه‌ی که‌سی لێهاتوو و پسپۆڕی بواری راگه‌یاندنیشیان هه‌بێ.. جا ئه‌م جاره‌ و دێن و له سه‌ر ته‌له‌فزیونه‌که‌یاندا، لێکدانه‌وه‌ی رووداوه‌کان ده‌که‌ن، ئه‌ویش له زمانی سکرتێره‌که‌یه‌وه‌..

له‌ به‌ر ئه‌وه‌ی درێژدادڕی نه‌که‌م، تیشک ده‌خه‌مه‌ سه‌ر لێکدانه‌وه‌کانی سه‌رکرده‌ی یه‌کێک له حیزبه‌کانمان که به‌هاری به ناو عه‌ره‌بی! یان شۆڕشی گه‌لانی عه‌ره‌بی، به نێو عه‌سری رینێسانس ناوزه‌د کردوه‌. دیاره‌ ئیتر ئه‌و سه‌رکرده‌ هه‌ر به رێکه‌وت وشه‌ی رێنێسانس ویزه‌ی کردوه‌ به لای گوێچه‌که‌ی دا و ئیتر له مانا و چه‌مکه‌کانی رێنێسانس هیچ نازانێ، بۆیه‌ باس له وه‌ها وێنا کردنێک ده‌کات.

دوا به داوی ئه‌و لێکدانه‌وه‌ و لێکچوواندنه‌ی ئه‌م سه‌رکرده‌ به‌ڕێزه‌، مامۆستاییه‌کی زانکۆ، به ناوی سمایلی بازیار، له سیمینارێک دا به ئاماژه‌ کردن به به‌هاری عه‌ره‌بی و رێنێسانس و هه‌روه‌ها و پێناسه‌ کردنی رینێسانس و چۆنیه‌تی سه‌رهه‌ڵدانی و کاردانه‌وه‌ی له سه‌ر ته‌واوی بنه‌ما فیکری و فه‌رهه‌نگی و ئابووریه‌کان، له‌ ئاکام دا پرسیار گه‌لێک دێنێته‌ گۆڕێ که ئایا ئه‌م بشێوی و نائارامییه‌ی چۆناوچۆن ده‌چێته‌ قاڵبی چه‌مکێک به ناوی رێنێسانسه‌وه‌؟

ئه‌گه‌ر ئێمه‌ی کورد فێر بووینایه‌ که به دوای هه‌ر هه‌ڵه‌یه‌ک و به دوای هه‌ر شرۆڤه‌یه‌کی نادروست داوای لێبووردنمان له خه‌ڵکی بکردایه و خۆمان بخستایه‌ته‌وه‌ ئامێزی گه‌ل، و لووت به‌رزیمان وه‌لا نایه‌ت، به دڵنیاییه‌وه‌ وه‌زعمان زۆر باشتر ده‌بوو له‌وه‌ی که ئێستا تێیداین..

ئه‌م ره‌وته‌ لێبووردن خوازییه‌ له ناو گه‌لانی دیکه باوه‌ بۆ نموونه نووسه‌ر و رووناکبیرێکی عه‌ره‌ب به ناوی "هاشم ساڵح" که به په‌له‌ شرۆڤه‌یه‌کی له‌و چه‌شنه‌ی کردبوو، له رۆژنامه‌ی شرق الأوسط به شێوه‌ی فه‌رمی داوای لێبووردنی له خه‌ڵک کردوه‌. هاشم ساڵح له به‌شێک له وته‌کانی دا، ئاماژه‌ی داوه‌ به‌وه‌ی که "من داوای لێبووردن ده‌که‌م سه‌باره‌ت به وتارێکی پێشترم که‌ هه‌ر لێره‌ له‌ ئه‌لشه‌رق ئه‌لئه‌وسه‌ت دا بڵاوم کرده‌وه‌ به ناونیشانی شۆڕشێکی رۆشنگه‌رانه نه‌ک ئوسوڵییانه. من ئه‌و ده‌مه‌ له را و بۆچوونم دا په‌له‌م کردو له ژێر کاریگه‌ری حه‌ماسه‌تی میللی فراوان دا هه‌ڵچووم و شۆڕشی میسرم به شۆڕشی فه‌رانسی شوبهاند و به دوورم گرت و جیام کرده‌وه‌ له شۆڕشی ئێرانی و هه‌موو شۆڕشه‌ ئایینیه‌کان".

جا پێویسته‌ ئێمه‌ی کوردیش ئه‌گه‌ر لێدوانێکی نادروست ده‌ده‌ین، بۆ ئه‌وه‌ی ته‌مرینی دیموکراسی بکه‌ین و له هه‌مان حاڵیش دا، رۆحیه‌ی ره‌خنه‌ له خۆمان دا ببوژێنینه‌وه‌، زیاتر و زیاتر فێری زانیاری رۆژ بین و ئه‌گه‌ر که‌سانێکیش ره‌خنه‌مان لێده‌گرن، به سینگی ئاوه‌ڵاوه‌ وه‌ری بگرین و لووت به‌رزی وه‌لا نێین و داوای لێبووردن له تاک و له‌ گه‌ل بکه‌ین.

.............
په‌راوێز:
بۆ بینینی ڤیدیوی کۆنفرانسه‌که‌ی به‌ڕێز سمایلی بازیار ئێــــره‌ کرته‌ بکه‌ن.
بۆ بینینی وتاری به‌ڕێز هاشم ساڵح ئێــــره‌ کرته‌ بکه‌ن.
.........
ئه‌م بابه‌ته‌ پێشتر له‌م سایتانه‌دا بڵاوکراوه‌ته‌وه: ‌به‌یانی، رۆژهه‌ڵات تایمز، کوردانه

Dec 14, 2011

له‌ گه‌ل فه‌رهاد پیرباڵ..


من (عه‌دنان هونه‌روه‌ر) و فه‌رهاد پیرباڵ و ژیلوان هونه‌روه‌ر/ سه‌قز/ ساڵی 2009

Dec 10, 2011

"که‌پری خه‌م"



له‌ ژێر ئه‌م که‌پری خه‌ما
ویزه‌ی مێش و شیڕه‌ی شیڕشڕۆکه
                                 ئاهه‌نگی رۆژانمه
له‌ ژێر ئه‌م که‌پری خه‌ما
گیزه‌ی مێشوله‌ و لووره‌ی گورگان
                               ئاهه‌نگی شه‌وانمه
له‌ ژێر ئه‌م که‌پری خه‌ما
با بۆ په‌ڕه‌سێلکه ئاهه‌نگ ده‌گێڕێ
تینووی قومێ ئه‌سرینی گه‌شم
له‌ گه‌ل خۆیا بیهێنێ
له‌ ژێر ئه‌م که‌پری خه‌ما
دارستان و گه‌نم زکری تۆیانه
باسی ئه‌وینی دوو کۆتریانه

گۆران (23 مای 2000 – ده‌ره‌کێ)

"زۆر له مێژه"

ماوه‌یه‌کی زۆر له مێژه
که‌پری خه‌مم هه‌ڵبه‌ستووه‌
ئه‌ژنۆم نێو باوش گرتوه‌

ماوه‌یه‌کی زۆر له مێژه
دڵم جێگای ناوی تۆیه‌
به‌ڵام خه‌م ته‌نگی پێ هه‌ڵچنیوه‌
فرمێسکیشم ده‌ریای خوێنه

ماوه‌یه‌کی زۆر له مێژه
مێژووی گه‌شی خۆشه‌ویستی
له‌ گه‌ل عه‌شقی سووری به‌رزی تۆ تێکه‌ڵ بووه‌

ماوه‌یه‌کی زۆر له مێژه
دۆزه‌خی بێ کۆتاییان هه‌ڵ کردوه‌
سه‌هۆڵ به‌ندانی ژینیان رێ خستوه‌
به‌هاریشم زۆر لێ دووره‌..

گۆڕان (22 مه‌ی 2000)