اولین قدم در پرنسیپ و روال کاری روزنامهگری، انتقال واقعیتها و حفظ امانتداری و داشتن اطلاعات کافی در مورد آن موضوعیست که می خواهیم روی آن قلمفرسایی کنیم. طبیعیست که هر گونه پیش داوری و انحراف گویی به همان نسبت می تواند مقاله یا تحقیقات را کم ارزش نماید. خانم پری زارع به عنوان تریبون و زبان حال سوسیالیستها، متأسفانه هیچ گونه از اخلاق روزنامهنگاری را مد نظر قرار نداده و با شایعهسازی و دامن زدن به شایعات خویش در سایتهای اینترنتی، فعالیت گروهی از فعالان حقوق برابری خواه را به زیر سوال برده و به نوعی از راه تحقیر کردن فعالیت ها و کوچک نمایی حاضرین در جلسات، به نوعی خواسته است تا جریان فکری خویش را به عنوان والاترین جریان فکری، دیکته و تزریق نماید.
اگر خانم زارع ابتدای همان آگهی (به قول خودشان) را با دقت مطالعه می کردند، طبیعی بود که از چنین پیش داوریهایی بر حذر می ماند. در ابتدای همان خبر که از وبلاگ خود خانم اسدی بدین گونه نقل شده است؛ چنین آمدهاست: "به منظور بیشتر آشنا کردن زنان و مردان در جامعه و با هدف آشنایی نسل آینده با حقوق و آزادیهای انسانی و بلأخص با تأکید بر وضعیت زنان در جامعه، کمیتهی زنان موسسهی اندیشهی احمد خانی به سرپرستی خانم کژان اسدی در شهر ارومیه شروع به کار و فعالیت کرده است".
به کلمهی "آشنا کردن" عنایت بفرمایید که هدف آشناییست نه دیکته کردن و تزریق محض هر گونه جریان فکری. در روال کاری کمیته به هیچ گونه هیچ مکتبی ارزش گذاری نمی شد، بلکه با آشنایی و دادن اطلاعات، انتخاب و ارزشگذاری به عهدهی دانشجو بود. حدأقل اگر اندکی تحقیق در مورد موضوعات مورد بحث در جلسات را داشتید، قطعا نوشتهی شما این گونه رنگ و لعاب یک سو نگری به خود نمی گرفت.
نمی توانم انکار کنم که هم رأی با بیشتر گفتههای خانم زارع در مورد جنبش زنان نیستم. اما گویا خانم زارع با پیش زمینهی فکری که دارد و با تکیه بر فعالیتهای سایر ارگانها، تعمیم کل به جزء نمودهاند و در یک نتیجه گیری کلی اینگونه بیان کردهاند: "اما کم نیستند تحرکاتی که به نام زن و با نام دفاع از حقوق زن در واقع در تطهیر مبانی و عوامل زن ستیزی و مردسالاری و تبعیض جنسی در جامعه نقش ایفا میکنند. از زنان مجلس نشین تا لیبرال ها و زنان روشنفکر بورژوا و تشکل ها و نهادهای گوناگون گرفته تا نمونه های آن در کردستان و اخیرا "کمیته ی زنان موسسه ی اندیشه ی احمد خانی" در ارومیه".
اما خانم زارع! بهتر بود بیشتر اطلاعات جمع می کردید و سپس رأی نهایی صادر می کردید. کار ما (کمیته زنان) دفاع نیست، بلکه آشنایی با همان ستم و اجحافیست که در حق زنان به طور کلی انجام می گیرد و تحت لوای دین به آن رنگ و لعاب می زنند. دفاع در صورتی می تواند مثمر ثمر باشد که، حملهای صورت گرفته باشد، اما جامعه روال رو به استهلاک و استثمار را می پیماید، که در این صورت دادن اطلاعات و آگهی بخشی کار ساز خواهد بود.
پیش داوری ها و احساسگوییهای خانم زارع تا بدان جا پیش رفته که از خانم اسدی به عنوان سرپرست موسسه و کمیته نام برده، در صورتی که خانم اسدی به عنوان فعال زنان، تنها مسوول کمیتهی زنان بوده نه سرپرست موسسه.. هم چنین تا نام کارشناس دین و فلان ملا دعوت شده، را می بیند؛ بی هیچ گونه تفکری به یاد ارتجاع می افتد و شروع به بد و بیراه گویی به کارشناس دینی و از ملای دعوت شده با لفظ آخوند نام می برد. حال معلوم نیست که ایشان در کدام یک از جلسات حضور داشته که در اوج وقاحت و با استفاده از پیش زمینههای فکری خویش بیان می کند: "........ملاهای کردستان و کارشناسان مسایل دینی را به خدمت گرفته است تا به زنان و دختران جوان تفهیم کنند که اگر حقوق و آزادی می خواهید بروید متون دینی بخوانید!"
خانم زارع رشته کلام منفی بافی های خویش را با تهمت و افتراء ادامه می دهد و مستقیما به شخص بنده (عدنان هنرور) و آقای واژی توهین می کند و سخنان ما را "رهنمودهای خرافی و ارتجاعی" قلمداد می کند. نمی دانم شما خانم زارع هیچ دین پژوهی ندیدهاید که صرفا به موضوعات دینی با رویکرد انتقادی بپردازد، یا این که چنان کینهای از دین دارید که راحت می توانید توهین کنید، راحت می توانید خطمشی تعیین کنید، راحت می توانید دمکراسی را زیر سوال ببرید و باز حکایت همان سال های پیش را در اذهان متبادر می نمایید که برای بی ارزش جلوه دادن دین، قرآن را لگد مالی می نمودند.
خانم زارع اگر به جای سمپاتی ایدههای بیمارتان، با ایدهای منطقی و به دور از جبههگیری و شما نیز راهکارهای راهبردی برای پیشبرد این کمیته ارائه می کردید، قطعا به عنوان تجربهای برای نسل جوان می توانستید نقش آفرین باشید. جناب میسیس زارع! به جای توهین و افتراء بستن برای کمیته، و توهین های مستقیم به کارشناسان و به صورت غیر مستقیم به دانشجویان حاضر در جلسات، اگر چراغی روشن به دست جوانان جویای برابری خواهی می دادی؛ بهتر نبود؟؟ خانم زارع! تعصبات خشک ایدئولوژیکی آن چنان بر افکارت سایه افکنده که راحت می توانی برای دیگران تعیین تکلیف کنی. هم چنان که بیان کردهاید: "برابری زن و مرد عرصه کار و فعالیت هیچ جنبش ناسیونالیستی و مذهبی نیست." نمی دانم چه فرقی مابین شما و همان مسلمانی که چارهای جزء تسلیم شدن در برابر اعتقاداتش ندارد. هر کدام از شماها به نحوی گرفتار کینهجویی و تعصبات خشک و ایدههای (به قول شما) ارتجاعی هستید. مسلمان دین و مسلک خود را کاملترین و بی نقص ترین آیین می داند، و شما نیز به همان ترتیب راه چاره را فقط در سوسیالیسم می بینید. آن یکی مسلمان است و در دایرهی بستهی ایدههایش گیر کرده و شما نیز به شیوه و در همان دایرهی بسته، اما با رنگ و لعابی دیگر افتادهاید و هر دو توسعه دهندهی ایدئولوژی دگم هستید، منهای دمکراسی .
اگر خانم زارع ابتدای همان آگهی (به قول خودشان) را با دقت مطالعه می کردند، طبیعی بود که از چنین پیش داوریهایی بر حذر می ماند. در ابتدای همان خبر که از وبلاگ خود خانم اسدی بدین گونه نقل شده است؛ چنین آمدهاست: "به منظور بیشتر آشنا کردن زنان و مردان در جامعه و با هدف آشنایی نسل آینده با حقوق و آزادیهای انسانی و بلأخص با تأکید بر وضعیت زنان در جامعه، کمیتهی زنان موسسهی اندیشهی احمد خانی به سرپرستی خانم کژان اسدی در شهر ارومیه شروع به کار و فعالیت کرده است".
به کلمهی "آشنا کردن" عنایت بفرمایید که هدف آشناییست نه دیکته کردن و تزریق محض هر گونه جریان فکری. در روال کاری کمیته به هیچ گونه هیچ مکتبی ارزش گذاری نمی شد، بلکه با آشنایی و دادن اطلاعات، انتخاب و ارزشگذاری به عهدهی دانشجو بود. حدأقل اگر اندکی تحقیق در مورد موضوعات مورد بحث در جلسات را داشتید، قطعا نوشتهی شما این گونه رنگ و لعاب یک سو نگری به خود نمی گرفت.
نمی توانم انکار کنم که هم رأی با بیشتر گفتههای خانم زارع در مورد جنبش زنان نیستم. اما گویا خانم زارع با پیش زمینهی فکری که دارد و با تکیه بر فعالیتهای سایر ارگانها، تعمیم کل به جزء نمودهاند و در یک نتیجه گیری کلی اینگونه بیان کردهاند: "اما کم نیستند تحرکاتی که به نام زن و با نام دفاع از حقوق زن در واقع در تطهیر مبانی و عوامل زن ستیزی و مردسالاری و تبعیض جنسی در جامعه نقش ایفا میکنند. از زنان مجلس نشین تا لیبرال ها و زنان روشنفکر بورژوا و تشکل ها و نهادهای گوناگون گرفته تا نمونه های آن در کردستان و اخیرا "کمیته ی زنان موسسه ی اندیشه ی احمد خانی" در ارومیه".
اما خانم زارع! بهتر بود بیشتر اطلاعات جمع می کردید و سپس رأی نهایی صادر می کردید. کار ما (کمیته زنان) دفاع نیست، بلکه آشنایی با همان ستم و اجحافیست که در حق زنان به طور کلی انجام می گیرد و تحت لوای دین به آن رنگ و لعاب می زنند. دفاع در صورتی می تواند مثمر ثمر باشد که، حملهای صورت گرفته باشد، اما جامعه روال رو به استهلاک و استثمار را می پیماید، که در این صورت دادن اطلاعات و آگهی بخشی کار ساز خواهد بود.
پیش داوری ها و احساسگوییهای خانم زارع تا بدان جا پیش رفته که از خانم اسدی به عنوان سرپرست موسسه و کمیته نام برده، در صورتی که خانم اسدی به عنوان فعال زنان، تنها مسوول کمیتهی زنان بوده نه سرپرست موسسه.. هم چنین تا نام کارشناس دین و فلان ملا دعوت شده، را می بیند؛ بی هیچ گونه تفکری به یاد ارتجاع می افتد و شروع به بد و بیراه گویی به کارشناس دینی و از ملای دعوت شده با لفظ آخوند نام می برد. حال معلوم نیست که ایشان در کدام یک از جلسات حضور داشته که در اوج وقاحت و با استفاده از پیش زمینههای فکری خویش بیان می کند: "........ملاهای کردستان و کارشناسان مسایل دینی را به خدمت گرفته است تا به زنان و دختران جوان تفهیم کنند که اگر حقوق و آزادی می خواهید بروید متون دینی بخوانید!"
خانم زارع رشته کلام منفی بافی های خویش را با تهمت و افتراء ادامه می دهد و مستقیما به شخص بنده (عدنان هنرور) و آقای واژی توهین می کند و سخنان ما را "رهنمودهای خرافی و ارتجاعی" قلمداد می کند. نمی دانم شما خانم زارع هیچ دین پژوهی ندیدهاید که صرفا به موضوعات دینی با رویکرد انتقادی بپردازد، یا این که چنان کینهای از دین دارید که راحت می توانید توهین کنید، راحت می توانید خطمشی تعیین کنید، راحت می توانید دمکراسی را زیر سوال ببرید و باز حکایت همان سال های پیش را در اذهان متبادر می نمایید که برای بی ارزش جلوه دادن دین، قرآن را لگد مالی می نمودند.
خانم زارع اگر به جای سمپاتی ایدههای بیمارتان، با ایدهای منطقی و به دور از جبههگیری و شما نیز راهکارهای راهبردی برای پیشبرد این کمیته ارائه می کردید، قطعا به عنوان تجربهای برای نسل جوان می توانستید نقش آفرین باشید. جناب میسیس زارع! به جای توهین و افتراء بستن برای کمیته، و توهین های مستقیم به کارشناسان و به صورت غیر مستقیم به دانشجویان حاضر در جلسات، اگر چراغی روشن به دست جوانان جویای برابری خواهی می دادی؛ بهتر نبود؟؟ خانم زارع! تعصبات خشک ایدئولوژیکی آن چنان بر افکارت سایه افکنده که راحت می توانی برای دیگران تعیین تکلیف کنی. هم چنان که بیان کردهاید: "برابری زن و مرد عرصه کار و فعالیت هیچ جنبش ناسیونالیستی و مذهبی نیست." نمی دانم چه فرقی مابین شما و همان مسلمانی که چارهای جزء تسلیم شدن در برابر اعتقاداتش ندارد. هر کدام از شماها به نحوی گرفتار کینهجویی و تعصبات خشک و ایدههای (به قول شما) ارتجاعی هستید. مسلمان دین و مسلک خود را کاملترین و بی نقص ترین آیین می داند، و شما نیز به همان ترتیب راه چاره را فقط در سوسیالیسم می بینید. آن یکی مسلمان است و در دایرهی بستهی ایدههایش گیر کرده و شما نیز به شیوه و در همان دایرهی بسته، اما با رنگ و لعابی دیگر افتادهاید و هر دو توسعه دهندهی ایدئولوژی دگم هستید، منهای دمکراسی .
................
پانوشت: متن خانم زارع در سایت دیدگاهها
پانوشت: متن خانم زارع در سایت دیدگاهها
.............
این مطلب پیشتر در سایت بیانی منتشر شده است.
No comments:
Post a Comment
پهیڤێـک بپهیڤێنــه