ئهردووغان به پیرهو كردنی سیاسهتی پوپولیستی و به پشت بهستن به ئایهتهكانی قورئان و لهو ناوهدا به ناوی جێ به جێ كردنی حوكمی سوورهتی (الفتح) هێرشی كرده سهر رۆژاوای كوردستان و شاری عهفرین.
ئهوه بوو كه پێش نهورۆزی ٢٠١٨ شاری كوردنشینی عهفرین دوای ماوهیهكی زۆر خۆراگری له بهرانبهر رژیمی داگیركهری توركیا، بوو به قوربانی بهرژهوهندی وڵاتانی زل هێز و بێدهنگی مافی مرۆڤی دیكۆری(!) و ههروهها لێك ترازانی كوردی پهراكهنده.. نه هاشتگ و گهردهلوولی تویتهری فریامان كهوت، نه هاتنه سهرشهقامهكان له ئوروپا بۆ پشتیوانی لێكردنی و نه دهربڕینی نیگهرانی ههندێ له كاربهدهسته ڕزیوو و له دهسهڵات نهماوهكانی ولاتانی دهسهڵاتدار.
له ئاكامدا به ههزاران كهس له ژن و منداڵ ئاواره بوون و كوژران. دهیان خانووبهره و دوكان له لایهن هێزهكانی توركهوه تاڵانكران و تهنانهت رهحمیان به پهیكهرهكانیش نهكرد و به رق به كینهوه پهیكهرهی كاوهی ئاسنگهریان شكاند و گوله بارانیان كرد.
زمستان عنوان مشهورترین شعر مهدی اخوان ثالث (م. امید) است. او این شعر را در جریان کودتای ۲۸ مرداد سرود. شعر دارای دو لایه است: در لایه اول، راوی مشغول توصیف سرمای سوزان آخرین فصل سال است، اما در لایه زیرین راوی یخبندان فضای سیاسی کشور را به تصویر می کشد. شاعر در به تصویر کشیدن فضای سیاسی بسیار متبحرانه عمل کرده و شباهت خفتگان سیاسی با زمستان را خوب توصیف نموده است.
در زیر متن كامل شعر به خوانندگی «پروین» آمده است:
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟
ز چشم دوستان دور یا نزدیک
مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی ...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ی ناجور
نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم
حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
تگرگی نیست، مرگی نیست
صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگذارم
چه می گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد!
فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است
مردم را به دو دسته تقسیم کنید. به یک دسته حقوق و مواجب بدهید که مراقب آن دستهی دیگر باشند. دسته اول، به طمع مواجب یا از ترس قطع شدن مواجب، مرید شما میشوند و دستهی دوم، از ترس دستهی اول، مطیع و مِنقاد شما. "کتاب دموکراسی یا دموقراضه"
هیچوقت شنیدهاید که غذای گوسفند را به او اهداء یا تقدیم کنند؟ غذا یا علوفه گوسفند را جلویش میریزند. رفتار با مردم هم باید درست مثل رفتار با گوسفند باشد. طبیعیترین و مسلمترین حق مردم را باید با تحقیر و توهین به آنها داد؛ وگرنه طلبکار میشوند. کتاب "دموکراسی یا دموقراضه"
هر کاری را که از انجامش عاجزید، با صدای بلند اعلام کنید که میتوانید. همان رعد و برق اولیه برای مردم مهم است. بعد از آن برای انجام نشدنش هزار دلیل میشود جفت و جور کرد. کتاب "دموکراسی یا دموقراضه"
................................................................... حواستان باشد! بزرگترین اشتباه در حکومت، بها دادن به مردم، یا ارزش قائل شدن برای مردم است. شما مطمئن باشید که اگر برای مردم، ارزشی بیش ازگوسفند قائل شوید، نمیتوانید بر آنها حکومت کنید. بهای مردم را شما معین میکنید، نه خودشان. اگر شما بر مردم قیمت نگذارید، آنها قیمتی بر خودشان میگذارند که هیچ جور نمیتوانید بخرید. تازه این گوسفند که من گفتم بالاترین قیمت است: قیمت آدمهای اندیشمند ,چاق و چله. قیمت بقیهی مردم، حداکثر در حد پشگل گوسفند است و نه بیشتر.
نتیجه این که: مردم را هر جور بار بیاورید، بار میآیند. کتاب "دموکراسی یا دموقراضه"
................................................................... طوری برنامهریزی کنید که مردم از صبح تا شب بدوند و آخر شب هم نرسند. مردم اگر مایحتاج خود را آسان به دست بیاورند، اگر وقت اضافه داشته باشند، عصیان میکنند، بداخلاقی میکنند و به فکر اعتراض و انقلاب و این حرفها میافتند. فرض کنید که آب دریا فاصلهاش یا مردم به اندازه دراز کردن یک دست است. جای دریا را نمیتوان عوض کرد، اما راه مردم را که میشود دور کرد. هزار جور قانون میشود وضع کرد که مردم دور کرهٔ زمین بچرخند و دست آخر به همان نقطهای برسند که قبلاً بودهاند. و از شما به خاطر رسیدن به همان نقطه، تشکر هم بکنند. کتاب "دموکراسی یا دموقراضه"
#اعتراضات_سراسریداخلایرانمنتهیبهآشفتهبازاریشدكهپایبسیاریازخانوادههارابهاطلاعاتوسپاهوسایردستگاههایامنیتیبازكرد. چندینخانواده داغدارمرگفرزندانشانشدندكهدرزیرشكنجههایبرادراناطلاعاتوامنیت،جانباخته بودند. بسیاریدیگرازخانوادههادركوچه پسكوچههایپارتیبازیوپیداكردنوثیقه برایآزادكردنفرزندانشانگرفتارآمدند.
#تظاهرات_سراسرىتوانستشكافبزرگیرادرسیستمولایتفقیهایرانیایجادكند.البتهمهاجرانوپناهندههای خارج از ایران همباتشكیلدستههاییمجزابهحمایتازایناعتراضاتبهپاخاستندوالحقباخلقحماسههاییتوانستندرنگولعابدیگریبهایناعتراضاتببخشندوصدالبتهجایتقدیرهمباقینگذاشتند.
عكس ها مربوط به آكسیون های اعتراضی حامیان زندانیان سیاسی و مردم به تنگ آمدهی ایران در روز 13.01.2018 در شهر فرانكفورت آلمان می باشد. كه سه گروه در مساحتی پنجاه شصت متری چادر زده بودند و هر گروه با بلند كردن صدای خویش، سعی در خاموش كردن و به حاشیه انداختن سایر هم وطنانشان داشت. (جای چادر برادران بسیج و حشد شعبی رزوو شده است كه در سال های آینده به چنین آكسیون هایی می پیوندند.)
نتیجه: طبقآماررسمیدولتیتعداد١٨٥٠نفردرشهرهایمختلفدستگیرشدند،چندنفردرزیرشكنجه درزندانجانباختند. اینترنتباكاهشسرعتروبهروشد،اپلیكیشنهاوسایتهایمجازبهدردفیلترینگگرفتارآمدند. فایلهایی سری ازسرانحاكم در فضای مجازی به دستمردمافتادورسوایزیادیبرایشخصخامنهای به بار آورد.
مقامات ایرانی تقصیر این ناآرامی ها را به گردن اینترنت، كشورهای خارجی و دست های پنهان داخلی(!) گذاشتند اما به هیچ وجه تقصیر به گردن تورم و برنامههای غلط اقتصادی و قربانی كردن ایران برای صدور انقلاب در سوریه و یمن نیفتاد!
البته ناگفتهنماند،بلاییکەدرنتیجهیافزایشنرخمرغوتخممرغبرسردولتو#نظامجمهوریاسلامیحاکمبرایرانآمدبهسانطوفانیبودكهحتیاختلاسھای#خاوریھاو#رفیقدوستھاو#کروبیھاوپولشویی#بابک_زنجانیھاو#شھرام_جزایریھاازیكطرفوجنبشسبزسال١٣٨٨واعتراضاتبرایراییابیهم،بەگردوخاکشنرسیدند!