Nov 16, 2006

حملات شدید گلادیاتورها برای ترور شخصیت و ضربه‌ به ملت کرد!

حملات شدید گلادیاتورهای ترور شخصیت، بر پیکر ملت کرد، در سایت ها و روزنامه‌ها در شرایطی که رو به انتخابات پارلمان در ایران نزدیک می شویم، شدت گرفته است. هتاکی ها و توهین های مکرر و زنجیروار سایت ها و روزنامه‌های پانترکیست به ملت کرد، بیانگر تراژدیی است که‌ در طول تاریخ همواره‌ آذری ها به‌ عنوان اهرم فشار بر کردها عمل کرده‌اند که نمونه‌ی بارز آن کارشکنی و پشت کردن به پیمان های مابین قاضی محمد و سید جعفر پیشه‌وری است. که در نهایت به شکست جمهوری کردستان انجامید.

هفته نامه " اولدوز " چاپ اورمیه به مدیریت مصطفی زاده با چاپ نوشته ای تحت عنوان " خواب ابریشمی مسئولان و رؤیای تروریست ها "
ضمن اشاره‌ به یکی از نمایندگان منتخب شورای شهر ارومیه‌ خانم خدیجه‌ منصوری و با رد اظهارات ایشان که‌ طی مصاحبه‌ای با روزنامه‌ی هاوار انجام داده‌ که در آن مصاحبه‌ به خیلی از مسایل مبرهن و آشکار کردستان اشاره‌ شده‌ است.
اولدوز ضمن انکار کردها، مسایل مورد اشاره‌ در آن مصاحبه‌ را به شیوه‌های شوینستی و فاشیستانه‌، رد کرده‌ و به مبارزه‌ی آشکار با کردها دامن زده‌ است . آنچه‌ در زیر می خوانید اشاره‌ به پاره‌ی از هزلیات هفته‌نامه‌های اولدوز و آراز آذربایجان است.  
    حملات شدید گلادیاتورها برای ترور شخصیت و ضربه ملت کرد
هفته نامه " اولدوز " که‌ همانند نژاد پرستان ترکیه‌ که‌ جمعیت 19تا 20 میلیونی کردهای ‌زیر سیطره‌ی این کشور را انکار می کنند و مدام میگویند ما در کشور مشکلی به نام مشکل کرد نداریم اینها هم ترک های کوهی هستند. این هفته‌نامه‌ی پانترکیست هم با کور شدن چشم بصیرتش جمعیت 8 تا 9 میلیونی کردهای ایران را انکار می کند و این آمار را آماری خیالی می داند.

در جایی دیگر انگشت اشاره‌ به سوی خانم منصوری دراز کرده‌ که‌ گویا ایشان پوششـی ضـد اخلاقـی دارند. و باکمال وقاحت می نویسد:" که این لباس، لباس کردی نیست".
کسی نیست به شما بگوید شما که چشم بصیرتتان از وجود 8 تا 9 میلیون کرد بسته‌ شده‌ است چطور می توانید لباسهای این ملت را ببینید. لابد لباس های قشنگ شما اصیل است و غربی نیست که چنین لباس قشنگی را لباس کردی نمی دانید یا حتما شما طرح دیگری برای لباس کردی در نظر دارید.

در قسمتی دیگر از اراجیف نامه‌اشان خانم منصوری را به احساساتی بودن و ناسیونالیست بودن متهم می کنند. ودر کمال بی شرمی می نویسند :"صحبت کردن به زبان ترکی در شورا هم ناراحتش می کند( ای واه... واویلا...) ".
کاشکی نگارنده‌ی آن اراجیف کمی به خودش زحمت می داد و فکر می کرد که تعصبات خشک ایشان در قبال زبان و صحبت کردن به ترکی!! چقدر ایشان را ناسیونالیست بار آورده‌ است. حتما ایشان فکر می کنند در ترکیه‌ یا در آذربایجان زندگی می کنند که‌ برای زبان ترکی اینچنین زوزه‌ی واویلا می کشند! لابد هنوز نمی دانند که‌ زبان رسمی ایران فارسی است، نه‌ ترکی. تازه‌ هنوز مطلع نیستند که آذربایجانیها زبان آذری دارند نه ترکــی! الحق که مارک تجزیه‌ طلب لایق خود شماست.
 حملات شدید گلادیاتورها برای ترور شخصیت و ضربه ملت کرد
گلادیاتور اولدوز! در ادامه‌ از بکار بردن الفاظ رکیک و هتاکی به ملت کرد دریغ ننموده‌ و ملت کرد را باین صفات مورد رحمت خود قرار داده‌ است:" ملت کرد را قوم ، قبیله‌ ، مهاجر، بی دولت، جامعه‌ گسسته‌، تفرقه‌دار، قاچاق پسند، اجیــر، بازیچه‌ی کاخ سفید و کرملین، و در نهایت کردستان را بدون مشخصه‌ی جغرافیایی و بدون نام و نشان استاندارد بین اللملی قلمداد کرده‌ است".

در ایران روزنامه‌ و روزنامه‌نگاری در بند و اسیر سانسور است و روزنامه‌ نگار واقعی محکوم به فناست !! اما اراجیف باف و تفرقه‌ اندازهایی هم چون جوجه‌ هفته‌نامه‌های اولدوز و آراز آذربایجان فکر می کنند که جایی در بالا دست ها دارند !! و خود را حامی مردم آذری و به انجام رساننده‌ی بار رسالت!! خویش می دانند. ولی نشریه‌هایی هم چون " هـــاوار " که صدای مردم کرد است را حامی پژاک قلمداد می نماید! و با شایعه‌ پراکنی سعی در بستن این نشریه‌ را دارند.

هفته‌نامه‌ی آراز آذربایجان یکی دیگر از آن گلادیاتورهای دیو صفت است، که سعی به‌ ضربه‌ زدن بر پیکــر جامعه‌ی کردی دارد و گویا می خواهند در این گیر و دار انتخابات و حمله‌ی ترکیه‌ به جنوب کردستان (کردستان عراق) اورژانسی اذهان عمومی را به نوعی مسموم کرده‌ و از آب گل آلود ماهی بگیرند.

این هفته‌نامه‌ در شماره‌ی 37 خود ستونی پر از اراجیف و توهین؛ با عنوان یادداشت هفته‌ به قلم مدیر مسوول تنگ نظر و مرد سالارش منتشر کرده‌؛ و با اشاره‌ به خانم منصوری _ که موی دماغشان شده‌ _ از ایشان به عنوان " ضعـیــفه‌ " یاد می کند. و اضافه‌ می نماید که چه‌ فرقی ما بین وی و آن جوانی که تفنگ به دست گرفته‌ و در کوهها بر علیه‌ نظام مبارزه‌ی احساسی می نماید هست؟ الا این که در اختیار وی تریبون هایی به ظاهر مجاز قرار دارد و وی همان حرف هایی را از ذهن بیمارش می تراود که آنان از نوک تفنگ هایشان .........." . حملات شدید گلادیاتورها برای ترور شخصیت و ضربه ملت کرد

تریبون هایی به ظاهر مجاز از ذهن به اصطلاح متشخص و مدرن این مدیر مسوول همان است که چشم دیدن برنده‌ شدن یک زن کرد را ندارد و باور ندارند که با به دست آوردن رای اول در سطح شهر ارومیه‌ ایشان را به داشتن تریبون هایی به ظاهر مجاز!! محکوم مینماید. هم چنان که در برخی از سایت ها از ایشان به عنوان "عضو غیر منتخب " یاد کرده‌اند.

کاشکی به خود تفهیم می کردید که فرق مابین شما به عنوان مدیر مسوول یک هفته‌نامه‌ و آن جوانی که مبارزه‌ی احساسی!! می نماید، چیست؟ ایشان که از خودشان دفاع می کنند . ولی شما که هویت ملتی را نابود می کنیـد. شما که چشم موفقیت کردها را ندارید. الحق که شما را هم باید دست پرورده‌ی مصطفی کمال نامیـد.

     حملات شدید گلادیاتورها برای ترور شخصیت و ضربه ملت کرد
این حملات سازماندهی شده‌ از طرف هفته‌نامه‌های متعصب و تشویق وبلاگ ها و سایت های آذری بیانگر نقطه‌ی عطفی است که‌‌ می خواهند دنیای خواهان صلح کردها را به دنیای پر از جنگ و آشوب بکشانند.

حساب عمله‌های معلوم الحال اولدوز و آراز آذربایجان از حساب مردم بافرهنگ آذری زبان جداست. ما تمامی کردها این عمل وقیحانه‌ و گستاخی این دو هفته‌نامه‌ را به ملت شریف کرد را به شدت محکوم کرده‌، و با اراده‌ی آهنین از خانم منصوری عضو شورای بزرگ شهر کرد _ ارومیه‌ _ حمایت می کنیم.
.......................................
پینوشت:
ناگفته‌ نماند که خانم منصوری صاحب وبلاگ شاری من وڵاتی من دختر آقای سرتیپ منصوری است که‌ فعالانه در مجله‌ی سروه‌ با مامۆستا هێمن همکاری داشتند و در اثر تصادف همراه با ادیب نامدار کرد آقای مارف آغایی فوت کردند.