Mar 12, 2012

14 مارس 2012، روز جهانی دفاع از حقوق مرتدان ومنتقدین دینی



در روز 14 مارس 2012 از سوی برخی از فعالان حقوق بشر و دگراندیشان کمپینی جهانی به اجرا گذاشته‌ می شود. فعالان حقوق بشر طی اعلام اطلاعیه‌ای، ‌ که به زبان های فارسی و عربی و کوردی و انگلیسی در اختیار افکار عمومی قرار گرفته‌ است از تمامی نهادها و شخصیت‌های حقوق بشری خواهانند، که نسبت به محدود کردن آزادی بیان و انتقاد از ادیان، که از طرف سیستم های دینی و با قوانین قرون وسطایی به اجرا در می آیند، صدای اعتراض خود را اعلام نمایند.


متن اطلاعیه‌: 

14 مارس 2012 روز جهانی فعالیت برای دفاع از کسانیست که به سبب کفرگویی و ارتداد از دین در معرض مرگ قرار دارند.
افراد زیادی وجود دارند که با تهدید و یا با حکم زندانی و اعدام مواجه هستند و جرم آن‌ها هم تنها به سبب انتقاد گرفتن از دین و سیستم‌های دینی و یا کفرگویی بوده‌ است.
قوانینی که برای کفرگویی و پشیمان شدن از دین وضع شده‌ است هم‌چنین تمامی قوانین نوشته‌ و یا مکتوب نشده‌ حکومتی و یا ناحکومتی که اعمال می‌شود، تنها با هدف سرکوب افکار و آزادی بیان است و در واقع حقوق اولیه‌ی مسلمانان و مسلمانان سابق و نامسلمانان را محدود می‌سازد.
 ما امضا کنندگان زیر در روز 14 مارس 2012مجموعه‌ای از فعالیت‌های مدنی خود را به انجام می‌رسانیم که هدف اصلی آن دفاع از منتقدین دینی است که با قوانین قرون وسطایی با آن‌ها برخورد می‌شود. و هم چنین ایجاد بستری مناسب برای آزادی زنان و مردانیست که با خطراتی همچون اعدام و زندانی و تهدید روبرو هستند.

از جمله افرادی که بر طبق چنین احکامی، در انتظار اجرای احکامشان هستند، ده‌ مورد را می‌توان تیتروار نام برد: 
-          (حمزه‌ کاشغری)، عربستان سعودی، 23 ساله، ایشان در فضای اجتماعی تویتر در مورد محمد و وضعیت زنان سخن به میان آورده‌ است.http://freethoughtblogs.com/maryamnamazie/2012/02/13/freedom-for-hamza-kashgari/
-          (الکس آن)، اندونزی، ملحد، 30 ساله، ایشان متهم است به کفرگویی و این‌که در فضای اجتماعی فیس بوک بیان کرده‌ است که خدایی وجود ندارد. (لا إله)
http://ex-muslim.org.uk/2012/01/in-defence-of-alex-aan/
-          (آسیه‌ بی‌بی)، پاکستان، 45 ساله، مادر پنج فرزند، حکم اعدام برایش صادر شده‌ است، به تهمت کفرورزیدن و فوش دادن به محمد.
-          یوسف ندرخانی، ایران، 34ساله، حکم اعدام برایش صادر شده‌ است به تهمت این که از دین اسلام به دین مسیحیت گرویده‌ است.
http://communities.washingtontimes.com/neighborhood/middle-class-guy/2012/feb/26/iran-lynch-pastor-yousef-nadarkhani-say-nothing-do/
-          (نبیل قروی)، تونس، متهم به "شکستن مقدسات" به خاطر انتشار فیلم پرسپولیس
-          (سعید ملک پور)، ایران، به تهمت توهین به مقدسات اسلامی حکم اعدام برایش صادر شده‌ است.
http://www.thestar.com/news/world/article/1132483--saeed-malekpour-a-canadian-on-iran-s-death-row
-          (محمد سمیع الله)، پاكستان،١٧ ساله، به تهمت ابراز برخی دیدگاه‌های توهین آمیز در برگه‌ی امتحانیش.
http://www.hrw.org/news/2011/02/02/pakistan-drop-blasphemy-charges-against-17-year-old
-          (عادل امام)، مصر، بازیگر کمیدین، حکم زندان سه‌ ماهه به اتهام توهین به مقدسات اسلام.
http://www.guardian.co.uk/world/2012/feb/02/egyptian-comic-adel-imam-jailed-islam
-          (سرور پنجوینی)، کوردستان تحت حاکمیت عراق، تهدید شده‌ است به این که تحقیقاتی را در مورد اسلام و متون قرآنی ارائه کرده‌ است.
-          (لنجه عبدالله) کوردستان تحت حاکمیت عراق، در یکی از گردهمایی‌ها تهدید شده‌ است به این که در برابر حاکمیت دینی ابراز نظر کرده‌ است. http://www.warvin.org/english.aspx
این روز را برای کسانی که امید به چنین روزی دارند که آن‌ها را محافظت نماید به موفقیتی قطعی تبدیل کنیم، پس همه باهم به چنین اعتراضی بپیوندیم.
ما تمامی گروه‌ها و شخصیتها را جهت کانالیزه‌ کردن اعتراض خویش و رسیدن به بیداری همه جانبه دعوت به همکاری می‌نماییم.
می توانید در هر شهر با ایجاد ایستگاه‌های امضا جمع کنی و یا نوشتن نامه‌های اعتراضی، امضاکردن دادنامه، و یا از طریق کشیدن نقاشی، عکس گرفتن و یا فیلم برداری و بازنمایی قوانین و مقررات قرون وسطایی، به دفاع از آزادی بیان و دفاع از چنین زنان و مردانی که زندگیشان با خطر مرگ روبرو شده‌ است، بپردازید.

تمامی فعالیتها را در صفحه‌ای در فیس بوک انسجام داده‌ایم:
https://www.facebook.com/groups/306432962752879/permalink/306434336086075/

امضاکنندگان اولیه:

هوزان محمود، سخنگوی انجمن آزادی زنان در عراق، مقیم بریتانیا

مریم نمازی، سخنگوی انجمن "یک قانون برای همه
، یکسانی در حقوق امروزی " مدافع حقوق زنان در ایران، مقیم بریتانیا.

ایولین عقاد پرفسور افتخاری دانشگاه ایلینو و دانشگاه لبنانی – امریکایی در ایالت متحده‌ی آمریکا
مینا ا‌حدی، سرپرست هیأت بین المللی علیه سنگسار.
مهین علیپور، مدیر انجمن "حقوق برابر کنونی" فعال علیه‌ تبعیض جنسیتی در ایران، مقیم سوید

ایفان دراجی، نویسنده‌ و هنرمند، عراق
پاتی دیبوتاس، مدیر همکاری‌های ایران، مقیم بریتانیا.

دییا، موزیسین، نروژ/ ایالت متحده‌ی آمریکا
جان دیلان، روزنامه‌نگار، ایالت متحده‌ی آمریکا

طارق فتح، انجمن کانادایی اسلامی، کانادا
طاهر گورا، ادیتور و ناشر، کانادا

لاورا گویدیتی، فعال فمینیسم، روزنامه‌نگار در روزنامه‌ی فمینستی (ماریا)، ایتالیا
ماریا هاگبری، سرپرست شبکه‌ی مرتبط با خشونت به بهانه‌ی شرف، سوید/عراق
آسوس هردی، مدیرمسوول روزنامه‌ی آینه، کوردستان تحت حاکمیت عراق

فرزانه حسن، نویسنده‌، کانادا
ماریام هیلی لوکاس، مدیر"مدرنیته‌ چاره‌ای برای زنان"، فرانسه
سندس هوریان، حقوقدان پاکستانی، مقیم بریتانیا.
منیکا لانفرانکو، روزنامه‌نگار در روزنامه‌ی ماریا، ایتالیا
نهله محمود، مدیر موسسه‌ی "نادینی با صدای رسا هستیم" گروه‌ انسانگریان سودانی، مقیم بریتانیا.

حسن رضوان، مدیر اجرایی انجمن مسلمانان سابق در بریتانیا.
نینا سنکری، مدیر "مقدمات فمینیستی اروپایی" لهستان
سهیلا شریفی، مدافع حقوق زنان، مقیم بریتانیا.
عصام شکری، مدافع مدرنیته‌ و حقوق مدنی در عراق، کانادا.
سرگل احمد، انجمن آزادی زنان در عراق، کانادا
عباس کامل، اتحادیه‌ی علیه‌ بیکاری در عراق
گیتا سهگل، موسسه‌ی فضای مدرن CSS ، مقیم بریتانیا.
فتو سو، شبکه‌ی زنانی که در سایه‌ی اسلام می‌زیند (WLUML)،مقیم بریتانیا.

کلارا کونلی، لندن
عادله ناصر، فعال حقوق بشر، مالزی.
کیران ماکاویی، عضو جمعیت "ایرلندی‌های آتیست"
کریستیان پاسیوانت، فرانسه
یعقوب ابوبکر، فلسطین
یاکوف بنیامین هاكوهین بن آرییه، ، اسرائیل
جیسون وایت، ایالت متحده‌ی آمریکا
کیری لیون، ایالت متحده‌ی آمریکا
جان بیانی، میلتون کینس، بریتانیا
ساچینتا، سریلانکا
سهیلا دلوند، کانادا
وائیل سلیم، ریاض

دنیز گونال، ملبورن، استرالیا
کریستا ریحانی اومس، هلند
نعیمه ناش، مصر، مقیم بریتانیا
ایریک سوینسون، مراکش
تویر خان، آفریقای جنوبی

کیث کید، ایالت متحده‌ی آمریکا
سوسن اسبیته‌، امارات متحده‌ی عربی
فرانسیس فریرو هیریرا، آلاکانت، اسپانیا
نانسی هولوهان، ایالت متحده‌ی آمریکا
فیصل سعید المطر، جنبش انسانگرایی مدرن جهانی (GSHM)

Feb 23, 2012

آماده‌ سازی اذهان عمومی برای اعدام دو جوان کورد..


پرونده‌ای سنگین، ٣١ ماه شکنجه‌ و آزار و اذیت، تهدید به شکنجه‌ی جنسی، اعتراف گیری از طریق شبکه‌ی پرس تی‌وی، تمامی این‌ها حکایت از سناریویی دارد برای اجرای حکم اعدام دو جوان کورد!

همزمان با اعتراض فعالان و نهادهای حقوق بشر از سراسر جهان نسبت به این حکم، رسانه‌های جمهوری اسلامی با سناریوسازی و آماده‌ سازی اذهان عمومی و این‌که مبادا شهروندان نسبت به اجرای این حکم از خود واکنش نشان دهند، لذا مرحله‌ی دوم برای اجرایی کردن این حکم را با انتشار اخباری در سایت‌ها و روزنامه‌ها، آغاز کرده‌ است و تماما در تلاش هستند تا اذهان عمومی را برای اجرای این حکم آماده‌ سازند.

این موج آرام سازی مردم در ابتدا با خبرگزاری و با سایت مهر آغاز شد تا به روزنامه‌ی اطلاعــات رسید. تمامی تلاش‌های رسانه‌های جمهوری اسلامی حکایت از این دارد که با بازی دادن کلمات بار دیگر دو جوان کورد را قربانی بحران‌ها و ایده‌های شوم خود سازند.

فعالان و نهادهای حقوق بشری! "زانیار و لقمان مرادی" چشم به راه‌ همت شما هستند.

.............
پی نوشت: این مطلب پیشتر در این سایت‌ها منتشر شده‌ است: بیانی، سازمان حقوق بشر کورد،  کوردانه


Feb 22, 2012

گزارشی از وضعیت دو زندانی محکوم به اعدام "زانیار و لقمان مرادی"

همانطور که ‌همگان اطلاع داریم رژیم جمهوری اسلامی‌ در ایران همواره و ‌در مناسبت‌های گوناگون مانند انتخابات و یا بحران‌های داخلی، شهروندانی را قربانی اهداف و مطامع خویش می‌‌نماید و برای خفه‌کردن صدای آزادی خواهی مردم از روش‌های مختلفی استفاده‌ می‌نماید. یکی از این روشها اعدامها و به ‌دار آویختن‌های فله‌ایست. اینبار نیز در آستانه‌ی ‌انتخابات پارلمان ایران و احتمال وقوع بحران داخلی، دولت درنده‌ خوی جمهوری اسلامی‌ درصدد است تا دو جوان بیگناه ‌و زندانی کورد به ‌نام‌های " لقمان و زانیار مرادی " را قربانی این مرحله‌ از حیات خویش نماید.

معرفی لقمان و زانیار مرادی
این دو جوان کُرد از شهروندان شهرستان مریوان می‌باشند. لقمان به ‌دلیل فعالیت‌های پیشین سیاسیش و زانیار نیز به ‌دلیل اینکه ‌خانواده‌ی او سیاسی بوده‌اند دستگیر و تهمت ترور به آنها زده‌ شده‌ است. لقمان و زانیار هیچ نسبت خانوادگی و یا فامیلی با همدیگر ندارند و تنها نام خانوادگی آنها شبیه ‌به همدیگر بوده‌ و لذا ممکن است کسانی که ‌ آنها را نمی‌شناسند اینگونه‌ تصور کنند که ‌این دو به ‌دلیل کینه‌ی خانوادگی برنامه‌ی قتل پسر امام جمعه‌ی ‌مریوان را طراحی کرده‌ باشند.

لقمان مرادی فرزند عثمان مدتی در جنوب کوردستان ساکن بوده‌ و به ‌دلیل بیماری پدرش و با این وعده‌ از سوی اداره‌ اطلاعات که ‌هیچگونه‌ اذیت وآزاری به ‌او نخواهد رسید و تنها با یک بازجویی مختصر مشکل سیاسی وی برطرف خواهد شد به ‌شهر خود برمی‌گردد. اما پس از بازگشت در تاریخ 20 بهمن ماه ‌سال 1387 خورشیدی توسط اداره‌ی ‌اطلاعات دستگیر شده ‌و با اخذ وثیقه ‌موقتا آزاد می‌گردد و پس از مدتی دوباره ‌در تاریخ 20 فرودین سال 1388 او را دستگیر می‌نمایند و پس از گذشت 24 ساعت به ‌او اتهام " ترور و قتل " می‌زنند مبنی براینکه ‌وی فرزند امام جمعه‌ی مریوان را کشته ‌است. آنهم بدین صورت که ‌ابتدا اثر انگشت وی را پای برگی سفید گذاشته‌اند و بعدا اعتراف به ‌قتل فرزند امام جمعه‌ مریوان در آن کاغذ نوشته‌ شده‌ است و بدین گونه ‌وی را متهم به ‌قتل می‌نمایند. از طرفی اداره‌ی اطلاعات برای تضمین اجرای این حکم وی را شدیدا تحت شکنجه ‌قرار داده ‌و حتی وی را مجبور می‌کنند با حضور در کانال تلویزیونی پرس تی وی که ‌وابسته ‌به ‌رژیم جمهوری اسلامی‌ است به ‌این اتهام اعتراف نماید.

لقمان در رنجنامه‌ایی که ‌نوشته ‌چنین می‌گوید: اداره‌ی اطلاعات با فشار فراوان و با اعمال شکنجه ‌مرا مجبور می‌کنند تا همراه ‌آنها به ‌خانه ‌امام جمعه ‌رفته ‌و به ‌قتل پسر وی اعتراف نمایم. و از این جریان نیز فیلمبرداری می‌شود. مامورین اطلاعات به ‌وی می‌گویند بایستی علاوه‌ بر این اعتراف کنی که ‌این کار را به ‌دستور دولت انگلیس و حزب کومله‌ انجام داده‌ای.
زانیار مرادی فرزند اقبال نیز که ‌هرگز عضو هیچ حزب یا گروه ‌سیاسی نبوده‌ و برای دیدار خانواده‌اش به ‌جنوب کوردستان سفر کرده ‌است، در تاریخ 11 مرداد ماه ‌ توسط اداره‌ی اطلاعات دستگیر شده ‌و به ‌بازداشتگاه‌ اطلاعات شهر سنندج منتقل می‌گردد و تحت شکنجه‌‌های شدید قرار گرفته ‌و مامورین اطلاعات او را تهدید به ‌تجاوز جنسی نموده ‌و به ‌او می‌گویند اگر به ‌این اتهام‌ها اعتراف نکنی با شیشه ‌نوشابه ‌به ‌تو تجاوز خواهیم کرد این در حالیست که ‌وی از ناراحتی دستگاه‌ گوارش رنج می‌برد.

وی پس از تحمل 6 ماه ‌زندان در زندان مرکزی شهر سنندج دوباره ‌به ‌اداره‌ی اطلاعات منتقل شده‌ و مامورین اداره‌ی اطلاعات به ‌او می‌گویند که ‌بایستی اعتراف کنی که ‌این ترور را به ‌دستور انگلیس و حزب کومله ‌انجام داده‌ایم و شخصی به ‌نام جلیل فتاحی که ‌هم اکنون در انگلستان می‌باشد این کار را برنامه‌ریزی نموده ‌است. مامورین همچنین به ‌او می‌گویند ما تنها می‌خواهیم برای دولت انگلیس مشکل درست کنیم و اما در نهایت شما را آزاد خواهیم نمود. اما و دوباره ‌وی را به ‌بند 209 زندان اوین منتقل می‌کنند. در زندان اوین نیز بدون هیچ ارتباطی با خانواده‌ به ‌روش‌هایی بیرحمانه ‌و درندانه ‌تحت شکنجه ‌قرار می‌گیرند و نهایتا در تاریخ 1 بهمن 1389 در شعبه ‌15 دادگاه ‌انقلاب شهر تهران و با قضاوت قاضی صلواتی به ‌حکم اعدام محکوم می‌شوند.

اقبال پدر زانیار در کوردستان عراق مقیم می‌باشد و اداره‌ی اطلاعات برای ضربه ‌زدن به ‌وی و زندگیش این حکم را برای فرزند او صادر کرده‌ است. تا جایی که مامورین اطلاعات به لقمان متهم بعدی؛ نیز می‌گویند که ‌به اقبال که ‌از فعالان سیاسی مخالف رژیم است تماس گرفته ‌و به ‌او بگوید که ‌در مرز زخمی‌ شده‌ و از وی بخواهد تا به ‌یاری او بیاید تا بدین وسیله‌ اقبال پدر زانیار را به ‌قتل برسانند.

لقمان و زانیار مرادی طی نامه‌ایی تمام اتهامات وارده ‌به ‌خود را رد کرده‌ و گفته‌اند که ‌تمام اعتراف‌های اخذ شده ‌از آنها تحت فشار و شکنجه‌ی نیرو‌های اداره‌ی اطلاعات اخذ گردیده ‌و هیچکدام از این اتهامات حقیقت ندارند. اکنون هردوی آنها هم اکنون منتظر اجرای حکم اعدامشان می‌باشند.

تمام این اعترافها و وعده ‌وعید‌هایی که ‌به ‌آنها داده‌شده ‌و نحوه‌ی ‌اعتراف گیری از آنها و نیز اتهام قتل فرزند امام جمعه ‌می‌توان دریافت که؛ جمهوری اسلامی‌ درصدد است تا با اجرای سناریویی از پیش تعیین شده‌ یکی از مهره‌‌های اصلی سپاه ‌پاسداران به ‌نام " هیوا تاب " را که ‌مهره‌ایی اصلی در کشتار و ترور و خشونت علیه ‌مردم در منطقه‌ مریوان می‌باشد بی گناه‌ قلمداد نموده‌، زیرا طبق مدارک افشا شده ‌و شواهد و قراین موجود یکی از کار‌هایی که ‌وی انجام داده ‌به ‌قتل رسانیدن فرزند امام جمعه‌ی ‌مریوان می‌باشد و جمهوری اسلامی‌ تنها برای پاک و صادق جلوه‌دادن " هیوا تاب " و نجات وی و بیگناه ‌نشان دادن نیرو‌های خودشان درصددند تا حکم اعدام این دو جوان کُرد را اجرا نموده‌ و لقمان وزانیار را مجری قتل فرزند امام جمعه ‌قلمداد نمایند.

..........

سازمان حقوق بشر کوردستان با دریافت اطلاعات و معلومات لازم در مورد لقمان و زانیار از منابع مختلف و دیدار با اعضای خانواده‌ی ‌زانیار به ‌نتایج زیر دست یافته ‌است :

1-
زانیار عضو نیرو‌های پیشمرگه‌ و هیچ حزبی نبوده‌ و تنها برای دیدار با پدر و مادرش که ‌در جنوب کوردستان هستند به شمال عراق سفر کرده ‌است.
2-
زانیار و لقمان دهها بار تحت شکنجه ‌و آزار و اذیت جسمی‌ و روحی و روانی قرار گرفته‌اند تا حدی که از شکنجه‌ دادن آن‌ها بیزار گشته‌اند و همراه‌ با دو زندانی دیگر به ‌نام‌های " عطا بخشی " و " رضا شریفی بوکانی " به ‌بند زندانیان القاعده‌ منتقل شده‌اند ‌و در آنجا نیز دهها نفر بر سر آنها ریخته ‌و آنها را شدیدا مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند.
3-
حکم اعدام زانیار تنها برای تضعیف روحیه‌ی خانواده‌ او می‌باشد که ‌از خانواده‌‌های فعال سیاسی می‌باشند زیرا جمهوری اسلامی‌ نتوانسته‌ به ‌خانواده‌ وی به ‌ویژه‌ پدرش اقبال مرادی دسترسی پیدا کند.
4-
مردم مریوان و حتی خود شخص امام جمعه‌ی این شهر نیز اعلام داشته‌اند که ‌مطمئن نیستند که ‌این دو نفر فرزند امام جمعه ‌را به ‌قتل رسانیده‌ باشند.
5-
اجرای این حکم تنها برای ایجاد جوّ رعب و خفقان در میان مردم و در راستای دستیابی به ‌منافع و اهداف سیاسی می‌باشد که ‌جمهوری اسلامی‌ و اداره‌ی اطلاعات آن را دنبال می‌کنند.


ما به ‌عنوان سازمان حقوق بشر کُرد – اروپا ضمن اعلام نگرانی شدید خود در مورد وضعیت این دو زندانی کُرد براین باوریم تنها جرم زانیار و لقمان دگراندیش بودن است و به ‌همین دلیل خواستار آنیم تا در اسرع وقت حکم اعدام این دو زندانی باطل گردد.
سازمان حقوق بشر کُرد از تمام فعالین حقوق بشر و جامعه‌ی کوردستان تقاضا می‌نماید به ‌یاری این دو زندانی کُرد بشتابند تا شاید از زیر بند دار اعدام ر‌هایی یابند.
سازمان حقوق بشر کُرد-اروپا



با امضای لینک زیر به ‌یاری لقمان و زانیار بشتابید تا شاید چراغ زندگیشان به ‌خاموشی نگراید.


http://www.gopetition.com/petition/41784/sign.html


......

پی نوشت: این مطلب پیشتر در این سایت ها منتشر شده‌ است: بیانی، سازمان حقوق بشر کورد